تاثير ويژگي‌هاي كارآفرينانه مديران بر رفتار نوآورانه از طريق بررسي تفكر انتقادي در شركت‌هاي دانش بنيان (مورد مطالعه: مراكز رشد واحدهاي فناور دانشگاه آزاد اسلامي)

Impact of Managerial Entrepreneurial Characteristics on Innovative Behavior and Critical Thinking Case Study: Islamic Azad University Incubator Center of Technology Units

زمينه: مراكز رشد و واحدهاي فناور از نهادهاي تجاري ‌سازي دستاوردهاي علمي و پل ارتباطي دانشگاه با جامعه و صنعت مي‌باشند. همچنين اين مراكز موجبات هدفمند شدن فعاليت‌هاي علمي–پژوهشي دانشگاه‌ها با نيازهاي جامعه را فراهم نموده و از اين نظر نيز بسترهاي توليد علم و فناوري را مهياء ساخته است. هدف: تحقيق حاضر در پي شناسايي رابطه بين ويژگي‌هاي كارآفرينانه مديران با رفتار نوآورانه از طريق بررسي تفكر انتقادي در شركت‌هاي دانش بنيان مراكز رشد واحدهاي فناور دانشگاه آزاد اسلامي است. روش: اين تحقيق از نوع تحقيقات كاربردي، از نظر گردآوري اطلاعات از نوع تحقيقات توصيفي-پيمايشي، و ابزار جمع آوري اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماري تحقيق حاضر مديران شركت‌هاي دانش بنيان فعال اين مراكز (270 نفر) در سال 1396 بوده است. نمونه‌گيري به روش در دسترس انجام گرديد و تعداد نمونه (با استفاده از جدول مورگان) 155 پرسشنامه محاسبه و تعداد 145 مورد برگشت داده شد. جهت گردآوري اطلاعات از پرسشنامه‌هاي ويژگي‌هاي شخصيتي كارآفرينانه زالي و همكاران (1386)، تفكر انتقادي ريكتس (2009) و رفتار نوآورانه جانسِن (1997) استفاده شد. براي تجزيه و تحليل آماري از نرم‌افزارهاي SPSS و PLS استفاده شده است. يافته‌ها: يافته‌هاي تحقيق نشان داد كه با افزايش سطح تفكر انتقادي مديران، ويژگي‌هاي شخصيتي كارآفرينانه و رفتار نوآورانه آنها افزايش مي‌يابد. همچنين، نتايج مشخص ساخت كه بين ويژگي‌هاي شخصيتي كارآفرينانه مديران با رفتار نوآورانه سازمان از طريق تفكر انتقادي رابطه كاملا معناداري وجود دارد (p<0.05). نتيجه‌گيري: نتايج تحقيق نشان داد كه مديران كارآفرين تلاش مي‌كنند كه با فعاليت بيشتر و استفاده از دانش و مهارت‌هاي خود راه كارهاي جديد از جهت بدست آوردن نتايج قابل قبول در پيچيدگي مسائل واقعي بدست آورند. و همچنين مديران كارآفرين بايستي بر پيچيدگي‌هاي مسائل واقعي مسلط، انتقادپذير باشند، و از جهت پيش‌بيني موقعيت-هايي كه نيازمند استدلال است، آمادگي لازم را داشته باشند.

Objective: The purpose of this research was to investigate the relation between the entrepreneurial personality traits of managers and the innovative behavior of the organization through critical thinking of managers in growth centers and technology units of Islamic Azad University using descriptive and correlational method at the level of organizational analysis. Methods: The statistical population of the managers of knowledge-based companies is the active base of these centers in 2018, of which 270 were reported. The sample size was calculated using 155 Morgan table and returned to 145 questionnaires. The Personality Characteristics Questionnaire of Entrepreneurs (2008), Ritz Thinking (2009) and Johnson's Innovative Behavior (2010) have been used to collect information. Data were analyzed using SPSS software (23 version) for structural equation modeling of PLS axis and Kolmogorov-Smirnov tests, Pearson correlation coefficient, simple and multiple regression, and structural equation modeling. Results: Results showed that with increasing critical thinking of managers, their entrepreneurial personality traits and innovative behavior increased. Also, the results indicated that there is a significant relationship between the entrepreneurial personality traits of managers and the organizational behavior through critical thinking of managers. Conclusion: The managers of the companies have tried to be more creative and use their knowledge and skills in new ways to achieve valuable results and to be aware of the complexities of the real issues; they are critical, and for reasoning and prediction positions that require reasoning are prepared so innovative behavior and entrepreneurial personality traits have increased in them.