عنوان مقاله :
علت كاوي چالش هاي معماري صنعتي در ايران با تطبيق و تحليل تجارب كشورهاي هدف
عنوان به زبان ديگر :
An Investigation into the Challenges of Industrialised Architecture in Iran through Comparison with and Analysis of Experiences in Target Countries
پديد آورندگان :
خضريان، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي - واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي، قزوين , ثقفي، محمد جواد داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان - ﭘﺮدﯾﺲ ﻫﻨﺮﻫﺎى زﯾﺒﺎ - داﻧﺸﮑﺪة ﻣﻌﻤﺎرى , سميعي، اصغرساعد داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان - پردﯾﺲ ﻫﻨﺮﻫﺎى زﯾﺒﺎ - داﻧﺸﮑﺪة ﻣﻌﻤﺎرى
كليدواژه :
چالش هاي معماري , راهبردهاي معماري صنعتي , مولفه هاي ساخت صنعتي , برنامه هاي توسعه ملي , تجربيات معماري صنعتي
چكيده فارسي :
صنعتيسازي ساختمان محصولي است سازمانمند، روشمند، و هدفمند و معناي آن استفاده از شيوههاي مدرن با بهرهگيري از تجهيزات و مصالح مدرن است. در اين روش، شاخصههاي كيفيت، زمان، و هزينه همواره مهمترين خواستهها در كشورهاي بهرهمند از شيوههاي صنعتي ساخت محسوب ميشوند. از اين رو، جلوههاي تجلي آن را ميتوان در سياستگذاري اين جوامع مشاهده كرد، به گونهاي كه با تغيير نگرش، ايجاد راهبردهاي لازم، تدوين سازوكارها، و انگيزههاي اقتصادي اجتماعي درصدد اصلاح رويكردهاي گذشته ساخت برآمدند. در اين پژوهش سعي ميشود با نگاهي ژرف به تجربيات علمي و عملي كشورهاي هدف، تدابير و مكانيزمهاي مرتبط با برنامههاي توسعه صنعتيسازي ساختمان و ميزان اثربخشي مولفههاي آنها سنجش، تحليل، و به تبع آن رويكردها و چالشهاي اين روش در برنامههاي ملي ايران طي چهار دهه گذشته واكاوي و آسيبشناسي شود. شاكله اين پژوهش، بر اساس مصاحبه نيمهساختاريافته و گردآوري دادهها، از روش اسنادي كتابخانهاي، و براي تحليل دادهها، از روش تحليل محتواي كيفي سازمانيافته نضج يافته است. بنا بر نتايج تحقيق، به دليل ايجاد نشدن بينش صنعتي در ساختمان از خلال برنامههاي توسعه ملي، ميتوان ناكارآمدي برنامههاي تدوين شده، پراكندگي حوزههاي تصميمساز، نبود راهبردهاي مبتني بر معيارهاي سازماني، فقدان مهارتافزايي، و نبود ثبات و تمايلات اجتماعي را از جمله اثرگذارترين آسيبها و چالشها در مسير تحقق صنعتيسازي در معماري ايران دانست.
چكيده لاتين :
The industrialised building is an organised, methodological, purposeful product implying uses of modern methods, equipment and materials. Of particular importance in the countries taking advantage of these methods are quality, time and costs, manifested in these countries’ policy makings in such ways to constantly correspond with view changes through strategies, mechanisms and socio-economic motivations. The present research is an attempt to scrutinise scientific and practical experiences in target countries in order to analyse and assess measures and mechanisms of construction industrialisation and the effectiveness of their elements, and thereby investigate symptoms of their Iranian counterparts in the past four decades. The research is based on semistructured interviews, library/document-based data collection, followed by structured qualitative content analyses. The results show that a lack of industrial views emerging from national development programmes has resulted in, inter alia, inefficiencies in programmes, dispersed decision making, lack of skills training, instability, and social trends, all having adverse effects on the establishment of industrialisation in Iranian architecture.