عنوان مقاله :
مناسبات «فلسفه و ترجمة فرهنگي» در ايران معاصر مطالعة مورديِ سيرحكمت دراروپا
پديد آورندگان :
شجاعي جشوقاني، مالك پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
فلسفه , ترجمه , ترجمة فرهنگي , سير حكمت در اروپا , ايران معاصر
چكيده فارسي :
ترجمة فرهنگي، ترجمهاي است كه پيام متن و فرهنگ مبدأ را با فرهنگ مقصد سازگار ميكند. چنين ترجمهاي غالباً افزايش و كاهشهايي بههمراه دارد و ترجمهاي وفادارانه نيست. در ترجمة فرهنگي مترجم براي انتقال مفاهيم و حتي تجارب فكري فراتر از معناي مفردات، به بافت و زمينة فرهنگي(Context) مبدأ و ظرائف و اقتضائات مختصات فرهنگ مقصد توجه جدي ميكند. اگر بخواهيم با اصطلاحات رايج در سنت اسلامي سخن بگوييم، ترجمة فرهنگي فلسفه و انديشة اروپايي مستلزم نوعي اجتهاد فكري ـ انديشهاي است. اين فرايند اجتهاد محتاج پيشنيازهايي چون تسلط به روح فرهنگ و انديشة مبدأ از سويي و توجه به ظرفيت و ظرائف فرهنگ مقصد از سوي ديگر است. نميتوان گفت كه محمدعلي فروغي در سير حكمت در اروپا تمام پيششرطها و اقتضائات ترجمة فرهنگي را داشته و در كاروبار فكري خود لحاظ كرده، اما ميتوان اين ادعا را به مسند تبيين و توضيح نشاند كه سير حكمت در اروپا، فراتر از يك ترجمة مكانيكي صرف و بهنوعي در آستانة ترجمة فرهنگي فلسفه و انديشة غربي به زبان فارسي و فرهنگ ايراني قرار دارد. اين مقاله در خدمت توضيح همين مدعاست. اين مقاله با تأكيد بر خوانش فروغي از كانت ـ بهمثابة فيلسوف تجدد و مدرنيته ـ گامي كوچك در اين جهت برداشته است.
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي