شماره ركورد :
1129253
عنوان مقاله :
مفهوم علوم انساني درانديشة نخست ويلهلم ديلتاي
پديد آورندگان :
ملكي، فخري دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي، تهران , داوري اردكاني، رضا دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده حقوق، الهيات و علوم انساني، تهران
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
237
تا صفحه :
256
كليدواژه :
ويلهلم ديلتاي , علوم انساني , علوم طبيعي , روانشناسي تبييني , روانشناسي توصيفي , تجربه زيسته , امور واقع متعلق به آگاهي , تجربۀ دروني , تجربۀ بيروني
چكيده فارسي :
در تاريخ تفكر به ويژه در حوزۀ علوم انساني انديشۀ ويلهلم ديلتاي نقطۀ عطف محسوب مي­شود. دوران ديلتاي با علم­زدگي تمام عيار مصادف بود عده­اي كه علم­زده بودند ميان روش علوم طبيعي با علوم انساني تفاوت اساسي قايل نبودند و هر داعيه­اي كه داشتند مآل كارشان به ماده انگاري مكانيكي مي­رسيد. ديلتاي با اين گروه به مقابله برخاست و معتقد شد كه براي حل مسئله نسبت علوم انساني با شناخت طبيعت بايد به سنخيت موضوع و محتواي هر علمي با روش تحقيق در آن علم توجه كنيم در غيراين­صورت به شناخت وافي و كافي نخواهيم رسيد. ديلتاي موضوع علوم انساني را واقعيت اجتماعي _تاريخي و روش تحقيق در آن را درون­نگري و تجربه دروني مي­داند. تجربه دروني از نظر او يقيني­تر از تجربۀ بيروني است. لذا علوم انساني مي­تواند به يقين بيشتري درقياس با علوم طبيعي دست يابد. اصل الاصول انديشۀ ديلتاي در اين راه اصل پديدار است. اين اصل بيان مي­كند كه اشيا همانند احساسات به عنوان امور واقع آگاهي به انسان داده مي­شود و تابع شرايط آگاهي است.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي
فايل PDF :
7827536
لينک به اين مدرک :
بازگشت