عنوان مقاله :
اثر تنظيمكنندههاي رشد بر كالوسزايي و باززايي درون شيشهاي گياه شابيزك (Atropa belladonna)
پديد آورندگان :
كهريزي، دانيال دانشگاه رازي، كرمانشاه - دانشكده كشاورزي , تقي پور، زهرا دانشگاه ايلام - دانشكده كشاورزي - گروه زراعت و اصلاح نباتات , زارعي، بتول دانشگاه ايلام - دانشكده كشاورزي - گروه زراعت و اصلاح نباتات
كليدواژه :
شابيزك , كاينتين , كالوس زايي , باززايي
چكيده فارسي :
شابيزك (Atropa belladonna) گياهياز خانواده سولاناسه، يكساله و داراي يكي از آلكالوئيدهاي تروپاني مهم به نام هيوسيامين ميباشد. با توجه به اهميت دارويي و اقتصادي كشت شابيزك، پيشرفت در روشهاي كشت بافت و باززايي اين گياه در شرايطin vitroبهمنظور آسان نمودن روشهاي انتقال ژن به اين گياه دارويي مهم ميباشد. ازاينرو در اين تحقيق بهينهسازي شرايط كشت بهمنظور توليد كالوس و باززايي گياهAtropa belladonnaبررسي گرديد. براي توليد كالوس ابتدا بذرهاي استريل شابيزك در محيط كشت MS كشت شدند. پس از جوانهزني بذر و رشد گياهچهها به مدت دو ماه، ريزنمونههاي ساقه و برگ در محيط كشت MS حاوي تركيبي از غلظتهاي هورموني مختلف 2,4-D (0، 5/0 و 1 ميليگرم در ليتر) و Kin (0، 1 و 2 ميليگرم در ليتر) قرار گرفتند. براي بررسي درصد باززايي كالوسهاي حاصل از ريزنمونه ساقه از هورمون Kin در چهار سطح (0، 3، 5 و 8 ميليگرم در ليتر) در قالب طرح كاملا تصادفي با سه تكرار استفاده شد. نتايج نشان داد كه از نظر تيپ ريزنمونه، ريزنمونههاي ساقه بيشترين كالوسزايي را داشتند. از نظر غلظتهاي هورموني، تركيب دو هورمون در غلظتهاي MS+2mg/l Kin +1mg/l 2,4,D و همچنين MS+1mg/l Kin +1mg/l 2,4,D بيشترين ميزان توليد كالوس را نشان دادند. افزايش غلظت هورمون Kin در محيط MS با افزايش درصد باززايي ارتباط مستقيم داشت و بيشترين ميزان باززايي در غلظت 8 ميليگرم در ليتر با 66/36 درصد ديده شد.
عنوان نشريه :
تحقيقات ژنتيك و اصلاح گياهان مرتعي و جنگلي ايران