شناخت كاركردهاي دولت هگلي در ساماندهي اقتصاد سياسي فضاي جغرافيايي

Recognizing the Functions of Hegelian Government in Organizing the Political Economy of Geographical Space

اهداف و زمينه‌ها: مطالعات اقتصاد سياسي فضا در چارچوب روش‌شناسي اثبات‌گرا غالباً متأثر از انگيزه سودمحوري دانسته و تحليل تغييرات فضايي، ناشي از سياست‌هاي اقتصادي غيروابسته به ايدئولوژي دولت قلمداد شده است. جغرافي‌دانانِ ماركسيست نيز معتقد بوده‌اند كه حاكميت سياسي فاقد هرگونه استقلال ساختي در برابر روابط طبقاتي بوده و فرآيندهاي مادي جامعه سرنوشت سياسي حاكم بر فضاي جغرافيايي را رقم مي‌زند. در مطالعات اقتصاد سياسي در چارچوب ديدگاه هگلي، نقش‌آفريني بازيگران و نهادهاي دولتي به‌مثابه نيروهاي فراتر از عناصر جامعه مدني در چگونگي توزيع كالاها و خدمات عمومي و سياست‌گذاري به‌منظور تداوم انباشت سرمايه و بازساخت فضايي متعاقب آن در سطح قلمرو سرزميني، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. هدف اين پژوهش تبيين و مطالعه مهم ترين نمادهاي ساختي و فرآيندهاي كاركردي موثر در اقتصاد سياسي ساخته شده به وسيله دولت در چارچوب انديشه هاي هگل در مقياس ملي و در قلمروي سرزميني بود . روش‌شناسي: اين پژوهش توصيفي-تحليلي با رويكردي فرااثبات‌گرا به دنبال تحليل ديالكتيك فضايي در چارچوب عملكرد حاكميت سياسي در چگونگي توزيع كالاهاي عمومي و تخصيص منابع در مقياس ملي بود. يافته‌ها: در ديدگاه هگلي، اقتصاد سياسي فضا حاصل كنترل رقابت بين اصناف و طبقات اجتماعي جهت دسترسي به كالاهاي عمومي به‌وسيله دولت است. به‌بيان‌ديگر، روندشناسي تخصيص منابع كمياب مبتني بر ايدئولوژي دولت حاكم و چگونگي تعيين موقعيت تسهيلات و روندشناسي تحولات فضايي متعاقب آن مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. ضمن اينكه قرارگيري نيروهاي جديد در مصادر تصميم‌گيري در سطح قلمروي سرزميني، الگوهاي متفاوتي از اقتصاد سياسي فضا را رقم خواهد زد كه الزاماً ناشي از عملكرد طبقاتي يا دنباله‌روي از منافع طبقه بورژوازي نيست. بر اين مبنا، زماني كه عملكرد دولت در ساماندهي اقتصاد فضا در يك قلمرو مورد بحث قرار مي‌گيرد، الزاماً اين امكان وجود ندارد كه صرفاً از روش‌هاي كمّي براي پيش‌يابي و سنجش اقتصاد سياسي فضا استفاده نمود. نتيجه‌گيري: اقتصاد سياسي دولت‌گرا در ديدگاه هگلي به دنبال تشريح چگونگي سطح‌بندي و دسته‌بندي گروه‌هاي اجتماعي، در دسترسي به منابع كمياب اقتصادي از طريق فرآيندهاي برنامه‌ريزي و آمايش و تحليل فضايي اثرات آن است.

Aims & Backgrounds The studies of space political economy in the framework of positivism methodology is often influenced by profit motivation, and analysis of spatial changes is as a result of economic policies independent from government ideology. Marxist geographers have also argued that political sovereignty lacked any structural independence against class relations and the material processes of society shape the political destiny of geographical space. in the studies of political economy in the framework of Hegelian perspective, the role of government actors and agencies is investigated as the forces beyond the elements of civil society in the distribution of public goods and services and policymaking in order to capital accumulation and its subsequent spatial reconstruction at the territorial level. The aim of this study was to investigate and explanation of the most important effective structural symbols and functional processes, constructed by the government in the framework of the Hegelian perspective on national and territorial scales. Methodology This descriptive-analytical study with the trans-positivism approach, is seeking to analyze the spatial dialectics in the framework of the function of political sovereignty in the distribution of public goods and national resource allocation at the national scale. Findings from the Hegelian perspective, the political economy of space is the result of controlling competition between the guilds and the social classes for access to public goods by the government. In other words, the process of scarce resource allocation based on the ideology of sovereignty government and determination of facility location and its subsequent spatial developments were investigated. Meanwhile, deployment of new forces in decision making in the territorial scale will create the various patterns of the political economy of space and it is not necessarily the result of a social class function or pursuit the interests of the bourgeois class. Accordingly, when the government’s function in organizing the space economy in one area is discussed, there is not necessary to merely use of quantitative methods to predict and measuring the political economy of space. Conclusion The government-oriented political economy is seeking to describe the ranking and classification of social groups in access to scarce economic resources through planning processes, spatial planning, and analysis of its effects.