عنوان مقاله :
بررسي سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان و عوامل مرتبط با آن در زنان باردار
عنوان به زبان ديگر :
Postpartum depression literacy among pregnant women
پديد آورندگان :
ميرسليمي، فاطمه دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده علوم پزشكي، تهران، ايران , غفراني پور، فضل اله دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده علوم پزشكي، تهران، ايران , منتظري، علي پژوهشكده علوم بهداشتي جهاد دانشگاهي - مركز تحقيقات سنجس سلامت، تهران، ايران , نوروزي، آزيتا دانشگاه علوم پزشكي بوشهر، بوشهر، ايران
كليدواژه :
سواد سلامت روان , افسردگي پس از زايمان , عوامل مرتبط , زنان باردار
چكيده فارسي :
مقدمه: سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان تحت عنوان آگاهي و باورها در رابطه با افسردگي پس از زايمان كه به شناخت، كنترل يا پيشگيري از آن كمك مي كند، تعريف مي شود. مطالعه حاضر با هدف بررسي سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان زنان باردار مراجعه كننده به يكي از مراكز درماني شهر تهران انجام شد.
مواد و روش كار: يك مطالعه مقطعي به روش نمونه گيري در دسترس انجام شد. 388 زن باردار در سه ماهه سوم بارداري سوالات جمعيت شناختي و نيز گويه هاي باليني و پرسشنامه محقق ساخته سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان را تكميل نمودند. نتايج حاصل با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 و آزمون هاي آماري متناسب مورد تحليل قرار گرفت.
يافته ها: ميانگين نمره سواد سلامت روان شركت كنندگان در خصوص افسردگي پس از زايمان واحدهاي پژوهش (0/39±)3/78 بود. در رابطه با ابعاد سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان، بيشترين ميانگين نمره به آگاهي از فعاليتهاي خودمراقبتي و كمترين ميانگين نمره به باورها از خدمات بهداشتي موجود، اختصاص يافت. نتايج حاصل از آزمون تي مستقل و آناليز واريانس يكطرفه نشان داد سواد سلامت روان در خصوص افسردگي پس از زايمان با تحصيلات، وضعيت اشتغال، سابقه مشكلات روان در خانواده و منبع اطلاعات در باره افسردگي پس از زايمان ارتباط معني دار دارد.
بحث و نتيجه گيري: يافته هاي اين مطالعه نشان داد كه زنان باردار از ميزان متوسطي از سواد سلامت روان برخوردار بودند. به نظر مي رسد برنامه هاي مداخله اي آموزشي بتوانند در ارتقاي سواد سلامت روان زنان و در نهايت كاهش افسردگي پس از زايمان موثر باشند.
چكيده لاتين :
Objective (s): Postpartum depression literacy is defined as ‘knowledge and beliefs about postpartum depression which aid its recognition, management or prevention’. The purpose of this study was to understand postpartum depression literacy in pregnant women.
Methods: A cross-sectional study was conducted with a convenient sample of pregnant women in Tehran, Iran. Participants completed a demographic and clinical questionnaire and the postpartum depression literacy scale (PoDLiS). The data were analyzed using SPSS version 22.0.
Results: In all 388 pregnant women participated in the study. The mean postpartum depression literacy for participants was 3.78 (SD =0.39). According to the dimensions of postpartum depression literacy, the highest mean score was for knowledge of self-care activities 4.53 (SD= 0.55) and the lowest for beliefs about professional help available 2.50 (SD = 1.10). The results of independent t test and one-way ANOVA showed that postpartum depression literacy significantly was associated with education (P<0.001), occupational status (P=0.001), family history of mental disorders (P=0.047), and source of seeking information about postpartum depression (P=0.005).
Conclusion: The findings suggest that pregnant women had a moderate level of postpartum depression literacy. It seems that educational interventions to be effective in promoting women’s mental health literacy and ultimately reducing postpartum depression.