ارتباط محدوديت مالي با كارايي سرمايه گذاري و استراتژي سرمايه در گردش

Relationship between Financial Constraint and Investment Efficiency and Working Capital Strategy

با توجه به محدوديت منابع و در نتيجه اهميت روز افزون افزايش كارايي سرمايه‌گذاري و همچنين نقش مهم سرمايه در گردش در تداوم فعاليت بنگاه هاي اقتصادي، در اين تحقيق به بررسي رابطه محدوديت مالي با كارايي سرمايه‌گذاري و استراتژي سرمايه در گردش پرداخته مي‌شود. در اين راستا اطلاعات مالي 171 شركت در طي دوره زماني 90 تا 95 بررسي شده است. بر اساس تحليل‌هاي صورت گرفته در فرضيه اول مشخص شد كه محدوديت مالي بر ناكارايي سرمايه‌گذاري تاثير مثبت و معناداري دارد. در فرضيه دوم مشخص گرديد كه بين محدوديت مالي و سياست‌هاي انتخابي سرمايه در گردش رابطه‌اي معني‌دار وجود ندارد. فرضيه سوم بيانگرآن است كه بين محدوديت مالي و ناكارايي سرمايه‌گذاري در شركت‌هايي كه استراتژي جسورانه را بكار مي‌برند رابطه اي مثبت و معنادار مشاهده مي‌شود و نهايتاً در فرضيه چهارم مشخص گرديد بين محدوديت مالي و ناكارايي سرمايه‌گذاري در شركت‌هايي كه استراتژي محافظه كارانه را بكار مي‌برند رابطه اي معنادارمشاهده نمي‌شود.نتايج كلي بيان مي‌كند كه محدوديت در تامين منابع، موجب انحراف از سرمايه گذاري مطلوب مي شود. همچنين تاثير نامطلوب محدوديت مالي بر كارايي سرمايه گذاري تنها براي شركت هايي كه داراي استراتژي جسورانه سرمايه در گردش هستند رخ مي دهد و اين تاثير در شركت هايي با استراتژي محافظه كارانه مشاهده نمي شود.

Regarding the limitation of resources and as a result of increasing importance of increase in investment efficiency and the important role of working capital in the business of the economic corporations, this study is devoted to the relationship between financial constraint and investment efficiency and working capital strategy. Financial data of 171 firms in the time period of 2011-2016 is studied in this research. According to the conducted analyses of the first hypothesis, financial constraint has a positive and meaningful effect on inefficiency of the investment. The second hypothesis showed that financial constraint has no meaningful relationship with the working capital policies .The third hypothesis shows a positive and meaningful relationship between financial constraint and investment inefficiency in companies adopting risky strategies and finally the fourth hypothesis showed no meaningful relationship between financial constraint and investment inefficiency in companies adopting a conservative policy. The general conclusions show that a limitation in resourcing will entail a deviation from favorite investment. Also, the unwanted effect of the financial constraint on effective investment occurs only in companies with risky strategies of working capital and it does not exist in companies with conservative strategies.