عنوان مقاله :
زمان و مكان كانتى و مصداق آن در موسيقى بتهوون
عنوان به زبان ديگر :
Kantian Time and Space in Music
پديد آورندگان :
خويي، مهسا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران , رياحي، حسن دانشكاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - دانشكده هنر و معماري , ريخته گران، محمدرضا دانشگاه تهران - دانشكده ادبيات
كليدواژه :
زمان , مكان , موسيقي , كانت , بتهوون
چكيده فارسي :
كانت در كتاب نقد قوهي حكم به نحوهي صدور حكم ذوقي ميپردازد، در كنار اينها جايگاه هنرها را نيز با مثالهايي كه ميآورد بر مبناي زيبايي مطبوعيت و والايي مشخص ميكند در اين جاست كه او نميتواند به غير از هنرشعر كه برايش همواره جايگاه ويژهاي دارد، جايگاه ساير هنرها را به وضوح مشخص كند. در ميان هنرها، موسيقي بيشترين تعليق جايگاه را در نظريات او به خود اختصاص ميدهد. براي او موسيقي گاهي هنري مطبوع است و گاهي هنري زيبا. تعليق جايگاه اين هنر به واسطه عدم قطعيت كانت در تصميمگيريهايش، در مثالهايي كه براي گسترش و وضوح تعاريف نظام زيبايي شناختياش ميآورد شكل ميگيرد او گاهي موسيقي را به دلايلي از داوري زيباييشناسانهاش كنار ميگذارد كه اين دلايل جزء اركان داورياش نيست. يكي از اين موارد «گذرا بودن» است. او در قسمتي از نقد قوه حكم، موسيقي را به دليل آنكه انطباعاتي گذرا ايجاد ميكند، از زمره هنرهاي زيبا كنار ميگذارد. هر چند كه او گذرا بودن و زمان را بهطور مستقيم به عنوان عنصري اساسي و ضروري در داورياش لحاظ نكرده بود. در اين مقاله سعي داريم تا به استناد به نظريه خود كانت و با بازنگري آنچه او در باب زمان گفته است و همچنين نظرياتش در نقد قوهي حكم نشان دهيم كه اگر كانت تفكرات خودش را دقيق بر طبقهبندي هنرياش لحاظ ميكرد آنوقت موسيقي را در بالاترين جايگاه قرار ميداد. براي اين هدف از بتهوون و آثارش وام گرفتهايم تا نشان دهيم چطور زمان و مكان كانتي در موسيقي او متبلور است و اين كه «گذرا بودن» تنها نگاه پديداري كانت به موسيقي است كه از عدم آگاهي او در باب موسيقي شكل ميگيرد.
چكيده لاتين :
In “Critique of Judgment” Kant deals with Judgment of Taste and besides this, he also defines the position of arts by bringing examples based on beauty (fineness), agreeability and sublimity. It is exactly here where except for poetry for which he considers a very particular position, he cannot give a distinctive position to any other art. In Kant’s view, music has the most suspending position among all arts. For Kant, music is sometimes an agreeable art and sometimes a fine one. The Suspending place of this art appears due to Kant’s uncertainties in making decisions in examples he brings for the development and clarity of his aesthetics. For some reasons which are not among the basic elements of his judgment, he sometimes puts music outside his aesthetic theories. One of these reasons is “Transience”. In a part of “Critique of Judgment”, he classifies music outside fine arts because it produces transient mood, while he had never considered transience and time directly as an essential and basic element in his judgments. In this article and with reference to Kant’s own theory and review of what he has said on the concept of Time and also his ideas elaborated “Critique of Judgment”, we try to demonstrate that if Kant had adjusted his thoughts more precisely to his classification of arts, then he would place music at the highest position.
عنوان نشريه :
فلسفه تحليلي