عنوان مقاله :
اثربخشي آموزش گروهي"درمان كيفيت زندگي" بر شادكامي معلمان زن
عنوان به زبان ديگر :
The Effectiveness of Group Training "Quality of Life Therapy" on Female Teachers' Happiness
پديد آورندگان :
الهي فر، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه مشاوره، تهران , قمري، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر - دانشكده علوم انساني - گروه مشاوره، ابهر , زهراكار، كيانوش دانشگاه خوارزمي - دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي - گروه مشاوره، تهران
كليدواژه :
آموزش , درمان كيفيت زندگي , شادكامي
چكيده فارسي :
مقدمه: شادي يكي از نيازهاي رواني بشر و يكي از مسائل مهم و تأثير گذار در زندگي است. هدف پژوهش حاضر با هدف تعيين اثربخشي آموزش گروهي "درمان كيفيت زندگي" برشادكامي معلمان زن انجام شد.
روش كار: اين پژوهش به روش نيمه تجربي با طرح پيش آزمون – پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامعه آماري پژوهش همه معلمان زن متأهل و شاغل در شهر ابهر در سال تحصيلي 97- 96 بودند. از ميان آنها 30 تن با روش نمونه گيري تصادفي منظم انتخاب و بطور تصادفي در دو گروه مساوي جايگزين شدند. دادهها با "پرسشنامه شادكامي آكسفورد" Oxford Happiness Questionnaire) ) جمع آوري شد. روايي محتوا و پايايي پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ اندازه گيري شد. گروه مداخله در هشت جلسه 90 دقيقهاي با "درمان كيفيت زندگي" آموزش ديدند. را بعنوان پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري تكميل كردند. دادهها با اس پي اس اس نسخه 24 تحليل شدند.
يافتهها: در مراحل پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري بين گروههاي مداخله و گواه در مؤلفه رضايت از زندگي (F = 5.67, P <0.01)، خلق مثبت (F = 5.46, P <0.01)، سلامتي (F = 8.92, P <0.01)، كارآمدي (F = 10.15, P <0.01)، عزت نفس
(F = 7.21, P <0.01)، نمره كل شادكامي (F = 14.09, P <0.01) تفاوت معني داري وجود داشت.
نتيجهگيري: "درمان كيفيت زندگي" باعث افزايش مؤلفههاي شادكامي معلمان زن شد و اين افزايش در طي زمان پايدار بود. بنابراين، پيشنهاد ميشود مشاوران و درمانگران ميتوانند از روش مذكور براي افزايش شادكامي استفاده كنند.
چكيده لاتين :
Introduction: Happiness is one of the psychological needs of mankind and one of the most important and affecting issues in life. The purpose of this study was to determine the effectiveness of "quality of life" group training on the happiness of female teachers.
Methods: This study was quasi-experimental with pretest-posttest design and follow-up with control group. The statistical population of the study was all married and employed female teachers in Abhar in the academic year 2017-2018. Thirty of them were selected by systematic random sampling and were randomly divided into two equal groups. Data were collected using the “Oxford Happiness Questionnaire”. Content validity and reliability of the questionnaire were measured by Cronbach's alpha. The intervention group received eight 90-minute sessions on "quality of life treatment". Completed as pre-test, post-test and follow-up. Data were analyzed by SPSS.24.
Results: In pre-test, post-test and follow-up between intervention and control groups in life satisfaction (F = 5.67, P <0.01), positive mood (F = 5.46, P <0.01), Health (F = 8.92, P <0.01), Efficacy (F = 10.15, P <0.01), Self-esteem (F = 7.21, P <0.01), Total Happiness Scale (F = 14.09, P <0.01) There was a significant difference.
Conclusions: "Quality of life treatment" increased the happiness components of female teachers, and this increase was sustained over time. Therefore, it is suggested that counselors and therapists can use this approach to increase happiness.
عنوان نشريه :
مديريت ارتقاي سلامت