عنوان مقاله :
تأثير آموزش حافظه فعال بر برنامه ريزي و انعطاف پذيري شناختي دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص (نارساخوان)
عنوان به زبان ديگر :
The Effectiveness of Working Memory Training on Planning and Cognitive Flexibility of Students with Specific Learning Disability(Dyslexia)
پديد آورندگان :
دهقاني، يوسف دانشگاه خليج فارس، بوشهر، ايران , مرادي، نزهت الزمان دانشگاه خليج فارس، بوشهر، ايران
كليدواژه :
حافظه فعال , برنامه ريزي , انعطاف پذيري شناختي , نارساخواني
چكيده فارسي :
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعيين تأثير آموزش حافظه فعال بر برنامه ريزي و انعطاف پذيري شناختي دانش آموزان داراي اختلال يادگيري نارساخوان صورت گرفت. روش: اين پژوهش به صورت نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامعه آماري شامل 380 دانشآموز با اختلال يادگيري خواندن پايه سوم، چهارم و پنجم ابتدايي ارجاع دادهشده از سوي مدارس به مركز اختلال يادگيري آموزش و پرورش بوشهر بود كه از بين آنها به روش نمونهگيري در دسترس، 62 نفر كه ويژگيهاي لازم از نظر ملاكهاي ورود را داشتند فهرست و سپس 40 دانشآموز پس از تشخيص اختلال يادگيري خواندن، انتخاب و بهشكل تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه در هر گروه 20 نفر گمارش شدند. ابزارهاي سنجش شامل چك ليست نشانگان نارساخواني، مصاحبه باليني ساختاريافته، مقياس هوش تجديدنظر شده وكسلر كودكان، آزمون برج لندن و آزمون ويسكانسين بود. گروه آزمايش تحت آموزش حافظه فعال، طي 18 جلسه 45 دقيقه اي قرار گرفت و گروه گواه، هيچ گونه آموزشي دريافت نكرد. براي تجزيه و تحليل آماري داده ها از روش تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر استفاده شد. يافته ها: نتايج نشان داد آموزش حافظه فعال بر برنامه ريزي و انعطاف پذيري شناختي دانش آموزان نارساخوان اثر داشته(001/0˂ P) و اين تاثير در مرحله پيگيري دو ماهه پايدار ماند(001/0˂ P). نتيجه گيري: در مجموع مي توان بيان كرد كه از آموزش حافظه كاري مي توان به عنوان مداخله كاربردي و موثر به خصوص براي بهبود برنامه ريزي و انعطاف پذيري شناختي دانش آموزان نارساخوان استفاده گردد.
چكيده لاتين :
Aim: Decision-making is part of the cognitive control that
plays a key role in the evaluation of desires. The present
study was performed to investigate the effects of tDCS on
the left hemisphere DLPFC brain region in high-risk
decision making and risk-taking. Method: The study was a
single-blind experimental study performed on 30 healthy
adults. In this study, subjects were randomly divided into
two experimental and sham groups. In the experimental
group, anodal stimulation over the right hemisphere OFC
and cathodal stimulation over the left DLPFC was
performed at 2 mA. The tasks used were computer versions
of Balloon Analogue Risk Task(BART) and Iowa
Gambling Task(IGT) for evaluating high-risk decision
making and risk-taking. Data were analyzed using a oneway
ANCOVA test. Results: Results showed a significant
difference between the experimental and control groups in
the Bart test(P <0.05) and the impact of the intervention in
reducing risky decision making, and also no significant
difference between the two groups in the Iowa test(P
<0.05). Conclusion: Based on the results, it can be said that
tDCS anodic stimulation can be effective in reducing risky
decision making.
عنوان نشريه :
عصب روانشناسي