عنوان مقاله :
تحليل شخصيّتهاي اصلي در رمان كانديد اثر ولتر بر مبناي نظريۀ آبراهام مزلو
پديد آورندگان :
ادهمي صيادمحله، حديثه دانشگاه تهران - دانشكده زبان و ادبيات خارجي , ادهمي صيادمحله، حميده دانشگاه تهران - دانشكده زبان و ادبيات خارجي
كليدواژه :
ولتر , كانديد , نقد روانكاوانه , شخصيت , آبراهام مزلو
چكيده فارسي :
ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎي داﺳﺘﺎﻧﻲ، ﺑﺎزﻧﻤﺎي ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎي واﻗﻌﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮ شخصيتﭘﺮدازي ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، اﻃﻼﻋﺎت داﺳﺘﺎن ﻣﺴﺘﻨﺪﺗﺮ از اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد از ﺧﻮد ﺑﺮوز ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﻧﻴﺎزﻫﺎي اﺷﺨﺎص داﺳﺘﺎن، ناپايداري ها را ﺑﻪ وﺟﻮد مي آورﻧﺪ و اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص، ﺑﺴﻴﺎري از ﺟﻮاﻧﺐ و زواﻳﺎي درون ﺧﻮد را ﺑﺮﻣﻼ ميﺳﺎزﻧﺪ. داستانﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎزﻧﻤﺎي ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن ها ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ بنابراين، ميﺗﻮان ﺑﺮاﺳﺎس نظريۀهاي روان شناسي ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴل شخصيتﻫﺎي داﺳﺘﺎﻧﻲ ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎﺷﺖ و ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻬﺘﺮي در اﻳﻦ ﺧﺼﻮص دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ. ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎ، ﻧﻈﺮﻳﺔ روانشناس انسانﮔﺮا، آﺑﺮاﻫﺎم ﻣزﻟﻮ ميﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮم سلسلهﻣﺮاﺗﺐ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣزﻟﻮ، ﻋﻤﺪة ﻧﻈﺮﻳﺎت او را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ميﺗﻮان ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ، ﺟﺎﻳﮕﺎه اﻧﺴﺎنﻫﺎ را در ﻫﺮم ﻣﺰﺑﻮر ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮد. از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ رمان كانديد اثر ولتر ﻳﻜﻲ از ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ رمان هاي وي از لحاظ ﺷﺨﺼﻴﺖپردازي است، در اﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎر ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖهاي اﺻﻠﻲ داﺳﺘﺎن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ﻫﺮم ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣزﻟﻮ، ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. بر اساس نتايج اين پژوهش، ميﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در تمامي شخصيتها اعم از كانديد، كانگاند، پانگلوس، پيرزن، مارتين و كاكامبو ﻏﻠﺒﺔ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻓﻴﺰﻳﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ و ﺳﭙﺲ ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ دﻳﺪه ﻣﻲشود؛ و به دليل مشكلات و مفاسدي كه گريبانگير جامعۀ اروپايي عصر ولتر بوده است، قهرمان داستان و شخصيت هاي پيرامون وي در ابتدا واجد شرايط لازم براي پرورش استعدادهاي نهفتۀ خود در جهت نيل به شكوفايي و كمال نبودهاند؛ لذا قهرمانان اين رمان، اغلب آدمهايي درونگرا، منزوي، روانرنجور و شكست خورده اند كه اهتمام بسيار ميورزند تا به خودشكوفايي و كمال برسند.
چكيده لاتين :
This article has no abstract
عنوان نشريه :
جستارنامه ادبيات تطبيقي