عنوان مقاله :
تحليل كهنالگوهاي فرارونده عرفاني در ديوان حياتي كرماني با رويكرد به نظريه روانشناختي يونگ
پديد آورندگان :
سنجري نژاد، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد جيرفت، ايران , رادفر، ابوالقاسم دانشگاه آزاد اسلامي واحد جيرفت، ايران
كليدواژه :
كهنالگو , يونگ , ناخودآگاه جمعي , ديوان حياتي كرماني
چكيده فارسي :
نقد كهن الگويي، روشي نوين در بررسي متون ادبي است. يونگ با طرح و شرح دو مقولۀ ناخودآگاه جمعي و كهنالگو، به اين شيوه از نقد، انسجام بيشتري بخشيده است. كهن الگوها ميراث مشترك تمدّن بشري هستند كه در ناخودآگاه جمعي ذخيره شدهاند. صور مثالي يونگ را در عرفان اسلامي، اعيان ثابته مينامند. بر اساس نظريۀ يونگ، كهنالگوها (آركي تايپ) بنمايهها و تصاوير نماديني هستند كه در اساطير و فرهنگها، مفاهيم مشترك و مشابهي را در ناخودآگاه بشر در طول زمان بهجا گذاشتهاند. شعر فارسي متأثر از پشتوانههاي تاريخي، عرفاني و اسطورهاي است. تأثير اين عناصر را در اشعار شاعران متأخر، بيش از دورههاي ديگر ميتوان ديد و دليل آن مردمي بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره، جداييناپذيرند و اسطوره سبب بارور شدن واژهها و شكوفايي شعر ميشود. حياتي انديشههاي انتزاعي و شهودي را از تعاليم عرفاني شاعران متقدّم، گرفتـه اسـت. در ديوان حياتي علاوه بر نقـش كليـدي نمادهـا، سـهم چشـمگير هنجارگريزي و آشـنازدايي در برجستهسازي بيشتر ابيات مؤثر است و در شعر او، كهنالگوها ريشه در ناخودآگاهي جمعي دارند. شاعر در ايـن سروده بـا تأويل و تفسير، بخشي از حقيقت را به اشاره بازگو ميكند و كهنالگوهايي همچون آتش، آفتاب، آيينه، دريا، سفر، تأويل و تفسير شدهاند. هدف اصلي اين مقاله كه به روش پژوهشي، توصيفي-تحليلي است، بررسي بازتاب عناصر اسطورهاي، ديني و عرفاني در سرودههاي حياتي كرماني است.
چكيده لاتين :
This article has no abstract
عنوان نشريه :
جستارنامه ادبيات تطبيقي