عنوان مقاله :
بررسي فراواني ژنهاي سيدروفورهاي irp2 و iroN در جدايههاي باليني باكتري Escherichia coli مولد عفونتهاي ادراري
عنوان به زبان ديگر :
The Frequency of Sidrophores irp2 and iroN encoding Genes in Escherichia Coli Clinical Isolates
پديد آورندگان :
فراز، فيروزه دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد - دانشكده ي علوم پايه - گروه زيست شناسي , ميرزايي، محسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد - دانشكده ي علوم پايه - گروه زيست شناسي
كليدواژه :
عفونت مجاري ادراري , سيدروفور , واكسن , بروجرد , Escherichia coli
چكيده فارسي :
مقدمه: ژنهاي سيدروفور iroN و irp2 از مهمترين ژنهاي تشديد كنندهي عفونت ادراري هستند، اما تا كنون فراواني و ويژگيهاي اين ژنها مورد بررسي دقيق قرار نگرفته است. اين مطالعه، با هدف تعيين شيوع ژنهاي سيدروفور irp2 و iroN جهت ارايهي راهكار مناسبي براي مديريت مقابله با باكتريهاي حامل ژن پيشگفته و نيز تهيهي واكسن انجام شد.
روشها: اين مطالعه، يك مطالعهي تجربي است كه در سال 1398 در دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد به انجام رسيد. در اين مطالعه، 100 نمونه از بيماران مبتلا به عفونت Escherichia coli از آزمايشگاههاي باليني سطح شهرستان بروجرد گرفته شد و بعد از شناسايي، DNA به روش جوشاندن استخراج گرديد. سپس، (Polymerase chain reaction (PCR با كمك پرايمرهاي اختصاصي انجام شد و فراواني ژنهاي iroN و irp2 در آنها بررسي گرديد.
يافتهها: بررسي فراواني ژنهاي سيدروفور در نمونههاي مورد مطالعه نشان داد 58 نمونه (58 درصد) واجد ژن irp2، بيست و هشت نمونه (28 درصد) واجد ژن iroN، چهار نمونه (4 درصد) واجد هر دو ژن و 10 نمونه (10 درصد) از نظر هر دو ژن، منفي بود.
نتيجهگيري: نتايج مطالعهي حاضر، نشان داد شيوع هر دو ژنهاي سيدروفور irp2 و iroN در نمونههاي كشت داده شده، بالا بود، اما سيدروفور irp2 از شيوع بالاتري برخوردار است. همچنين، با توجه به شيوع بالاي اين ژنها در زنان از يك سو و شيوع بالاي باكتريهاي مقاوم به آنتيبيوتيكهاي با طيف گسترده از سوي ديگر، احتمال ميرود اين مطالعه و مطالعات مشابه ديگر ميتواند مقدمهاي براي تهيهي واكسن از شاخصهاي آنتيژنيك سطح باكتري Escherichia coli باشد.
چكيده لاتين :
Background: The most important genes that exacerbate urinary tract infection are the siderophore genes, iroN
and irp2. The aim of this study was to investigate the prevalence of siderophore genes irp2 and iroN in order to
provide a suitable solution for the management of the bacteria carrying the mentioned gene as well as the
preparation of a vaccine.
Methods: This experimental study was done in Boroujerd Branch, Islamic Azad University, Iran. 100 samples
were obtained from clinical laboratories in Boroujerd City. After identification of DNA extraction by boiling
method, polymerase chain reaction (PCR) was performed using specific primers.
Findings: Frequency of siderophore genes in the studied samples showed that 58 (58%) had irp2 gene, 28 (28%)
had iroN gene, 4 (4%) had two genes, and 10 (10%) of both genes were negative.
Conclusion: The results of our study showed that the prevalence of both siderophores irp2 and iroN genes was
high in the cultured samples, but siderophores irp2 had higher prevalence. Moreover, given the high prevalence
of these genes in women on the one hand, and the high prevalence of broad-spectrum antibiotic-resistant bacteria
on the other hand, it is likely that this and other similar studies could be a prelude to vaccine preparation for
bacterial surface antigens of Escherichia coli.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان