نقش سلامت رواني در رفتارهاي پرخطر رانندگي و نگرش به رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي در رانندگان درون شهري

The role of mental health in high-risk driving behaviors and attitudes toward traffic rules in intercity drivers

هدف اصلي تحقيق حاضر، تبيين رابطه سلامت روان با رفتارهاي پرخطر رانندگي و نگرش به رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي در رانندگان درون شهري شهرستان مرند است. تحقيق حاضر از نظر هدف، كاربردي است كه به صورت توصيفي- هم بستگي اجرا شده است. جامعه آماري تحقيق حاضر متشكل از كليه رانندگان درون شهري شهرستان مرند به تعداد 2400 نفر بود و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گيري تعداد 250 نفر تعيين شد. براي گردآوري داده ها از پرسش نامه پنج سلامت روان كيزز (2002)، مقياس رفتار رانندگي منچستر و از پرسش نامه زرآبادي (1390) استفاده شد. بين بهزيستي هيجاني و رفتارهاي پرخطر، تخلفات عمدي و تخلفات غيرعمدي رابطه منفي و معنا داري وجود دارد. بين بهزيستي رواني و رفتارهاي پرخطر، تخلفات عمدي و تخلفات غيرعمدي رابطه معنا داري وجود ندارد، اما بين بهزيستي رواني از مولفه هاي سلامت روان و تخلفات عمدي و غيرعمدي از مولفه هاي رفتارهاي پرخطر رانندگي رابطه منفي و معنا داري وجود دارد. بين بهزيستي اجتماعي و رفتارهاي پرخطر، تخلفات عمدي و تخلفات غيرعمدي رابطه منفي و معنا داري وجود دارد، اما بين بهزيستي اجتماعي از مولفه هاي سلامت روان و اشتباهات رانندگي از مولفه هاي رفتارهاي پرخطر رانندگي رابطه معنا داري وجود ندارد. بين بهزيستي هيجاني و متغيرهاي نگرش، كنترل رفتاري ادراك شده و قصد رعايت قوانين رابطه معنا داري وجود ندارد، اما بين بهزيستي هيجاني از مولفه هاي سلامت روان و هنجار ذهني از مولفه هاي نگرش به قوانين راهنمايي و رانندگي رابطه معنا داري وجود دارد. بين بهزيستي رواني و متغيرهاي نگرش، كنترل رفتاري ادراك شده و قصد رعايت قوانين رابطه معنا داري وجود ندارد، اما بين بهزيستي رواني از مولفه هاي سلامت روان و هنجار ذهني از مولفه هاي نگرش به قوانين راهنمايي و رانندگي رابطه معنا داري وجود دارد. بين بهزيستي اجتماعي و متغيرهاي نگرش، كنترل رفتاري ادراك شده و قصد رعايت قوانين رابطه معنا داري وجود ندارد.

The main purpose of this study is to explain the relationship between mental health and high-risk driving behaviors and attitudes towards traffic rules in the inner city drivers of Marand city. In terms of purpose, the present study is an application that has been performed in a descriptive-correlational manner. The statistical population of the present study consisted of all intra-city drivers of Marand city with 2400 people and the sample size was determined using Morgan table and sampling method of 250 people. To collect the data, the Kiesz Five Mental Health Questionnaire (2002), the Manchester Driving Behavior Scale and the Zarabadi Questionnaire (2011) were used. There is a negative and significant relationship between emotional well-being and high-risk behaviors, intentional violations and unintentional violations. There is no significant relationship between mental well-being and high-risk behaviors, intentional violations and unintentional violations, but there is a negative and significant relationship between mental well-being of mental health components and intentional and unintentional violations of high-risk driving behaviors. There is a negative and significant relationship between social well-being and high-risk behaviors, intentional violations and unintentional violations, but there is no significant relationship between social well-being from mental health components and driving errors from high-risk driving behaviors. There is no significant relationship between emotional well-being and attitude variables, perceived behavioral control and intention to comply with the rules, but there is a significant relationship between emotional well-being of mental health components and mental norm of attitudes toward traffic rules. has it. There is no significant relationship between mental well-being and attitude variables, perceived behavioral control and intention to follow the rules, but there is a significant relationship between mental well-being from the components of mental health and mental norm from the components of attitude towards traffic rules. has it. There is no significant relationship between social well-being and attitude variables, perceived behavioral control, and intention to follow the rules.