شماره ركورد :
1141681
عنوان مقاله :
تجربه عرفاني در «موقعيّت هاي مرزي» و بازتاب آن در داستان طوطي و بازرگان
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
طاهري، قدرت الله دانشگاه شهيد بهشتي، تهران
تعداد صفحه :
28
از صفحه :
29
تا صفحه :
56
كليدواژه :
مولانا جلال ‌الدين , مثنوي معنوي , تجربه عرفاني , اگزيستانسياليسم , موقعيت هاي مرزي , استعلاي شخصيتي
چكيده فارسي :
مثنوي معنوي مولانا، چنانكه از محتواي آن برمي­ آيد و اطّلاعات تاريخي مربوط به قصد و غرض گويندۀ آن نيز مؤيّد آن است، متني «تعليمي» است و هر متن تعليمي در درجۀ نخست، محصول اطّلاعات، دانش و تراوشات ذهنيِ فرد گوينده و نويسنده و در درجۀ دوم برآمده از «هوشياري و آگاهيِ پيشيني» مؤلّف است. با وجود اين، در مثنوي، همچون غزليّات شمس كه گويندۀ آن بيشتر در سيطرۀ ناهوشياري و قرار گرفتن در كشف و شهودهاي ناب عرفاني است، جلوه­ هايي از «تجارب و كشف و شهودهاي عرفاني» را مي­ توان سراغ گرفت؛ به‌عبارت‌ديگر، مولانا در پاره­اي از تمثيلات مثنوي، با خلق موقعيّت­هايي، شخصيّت­ هاي داستاني خود را در معرض «تجربه ­هاي عرفاني و كشف و شهود» قرار مي ­دهد. موقعيّت ­هايي كه اين شخصيّت ­ها وارد تجربۀ عرفاني مي شوند، بي­ شباهت با «موقعيّت ­هاي مرزي/حدّي» (Boundary Situation) مدّ نظر فلاسفۀ اگزيستانسياليست نيست. به نظر فلاسفۀ مذكور، آدمي در موقعيّت ­هاي خاصّي مستعدّ ايجاد تحوّل بنيادين در وجود خويش و استعلا يافتگي است. اين موقعيّت ­ها مي ­توانند در اثر بحران ­هاي روحي و رواني، عجز و ناتواني اساسي، مواجهه با پرسش­ هاي لاينحل، برخورد با افرادي شگفت، فربه­ شدگي بيش‌ازحد در يك وضعيّت معرفتي و عوامل ديگر به وجود آيند. داستان طوطي و بازرگانِ مثنوي، يكي از تمثيلات پيچيدۀ عرفاني است. در اين داستان، يكي از قهرمانان اصلي آن، يعني بازرگان، بعد از مواجهه با «مرگ تصنّعي» طوطي خود و از دست دادن آن، به‌عنوان بزرگ‌ ترين تعلّق ذهني خود، در موقعيّت مرزي قرار مي­ گيرد و همين موقعيّت او را براي ورود به عالم تجارب عرفاني مهيّا مي ­كند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربۀ عرفاني دچار استحالۀ شخصيّتي (تولّد مجدّد) و استعلاي شخصيّتي مي­ شود. در خوانشي ديگر، بازرگانِ اين تمثيل، بازنمودِ بخشي از وجودِ مولانا و منعكس ­كنندۀ تجارب عرفاني خود اوست كه در مواجهه با شمس تبريزي، دچار تحوّل و استعلاي شخصيّتي شده است. به اين دليل، در قسمتي از داستان، مولانا (راوي) با شخصيّت داستاني خود (بازرگان) چنان در هم ادغام مي ­شوند كه به نفس واحدي تبديل مي­ شوند.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
جستارهاي نوين ادبي
فايل PDF :
8113885
لينک به اين مدرک :
بازگشت