عنوان مقاله :
مقايسه اثر بخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد و درمان فرا شناختي بر كاهش علايم و افزايش رضايت از زندگي بيماران مبتلا به سندرم روده تحريك پذير
پديد آورندگان :
پاشنگ، سارا دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده روانشناسي، كرج , خوش لهجه صدق، انيس دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده روانشناسي، كرج
كليدواژه :
درمان پذيرش و تعهد , درمان فرا شناختي , رضايت از زندگي , سندرم روده تحريك پذير
چكيده فارسي :
زمينه و هدف:
هدف پژوهش حاضر مقايسه اثر بخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد و درمان فراشناختي بر كاهش علايم و افزايش رضايت از زندگي بيماران مبتلا به
سندرم روده تحريك پذير بود.
روش بررسي:
پژوهش به شيوه نيمه آزمايشي با گروه شاهد و طرح پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري سه ماهه انجام گرفت. جامعه آماري شامل كليه زنان 20 تا 40 ساله
مبتلا به سندرم روده تحريك پذير بود كه در فصول پاييز و زمستان 95 و بهار 96 به مركز مشاوره واحد علوم دارويي و بيمارستان رسول اكرم واقع در تهران
مراجعه نمودند. به شيوه نمونه گيري در دسترس و با استفاده از معيار 30،Rome III نفر ) 15 نفر در هر گروه( انتخاب و بصورت تصادفي در گروههاي آزمايشي
1 )درمان فرا شناخت( و 2 )درمان پذيرش و تعهد( جايگزين شدند و 15 بيمار مبتلا به سندرم روده تحريك پذير كه رواندرماني خاصي دريافت نمي كردند
در گروه شاهد قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه رضايت از زندگي دينر و همكاران، 1985 بود. گروههاي آزمايشي بسته هاي درماني پذيرش و تعهد و فرا
شناختي را طي 8 جلسه 90 دقيقه اي، بطور هفتگي دريافت و گروه شاهد در لسيت انتظار ماند.
يافته ها:
نتايج نشان داد هر دو روش درماني به يك اندازه باعث كاهش علايم و افزايش رضايت از زندگي بيماران مبتلا به سندرم روده تحريك پذير شده است. پيگيري
سه ماهه پايداري درمان ها را تأييد كرد.
نتيجه گيري:
اين پژوهش تلويحاتي در خصوص مداخلات رواندرماني مؤثر در كاهش علايم و افزايش رضايت از زندگي اين گروه از بيماران فراهم مي سازد
چكيده لاتين :
The aim of the present study was to compare the effectiveness of acceptance commitment therapy (ACT) with metacognitive
therapy (MCT) on reducing symptoms and increasing life satisfaction of patients with irritable bowel syndrome (IBS).
Materials and Methods:
Research method was quasi-experimental with pretest, post-test, 3-month follow-up and control group. Statistical population was all
women (20-40) suffering from IBS who referred to Counseling Center of Pharmaceutical Sciences University and Rasoul Akram
Hospital located in Tehran in autumn and winter of 2016 and spring of 2017. Through available sampling and Rome III criteria 30
patients were selected (15 in each group) and allocated randomly to experimental group 1 (MCT) and experimental group 2 (ACT).
Also 15 patients with IBS were considered as the control group and did not receive any psychotherapy. The life Satisfaction Inventory
(Diener & et.al, 1985) was used for pretest, post-test, and follow-up period. The therapeutic packages of ACT and MCT were used for
the experimental groups for eight 90 minute weekly sessions, and the control group was placed in a waiting list.
Results:
Both therapeutic methods affected the same on reducing symptoms and increasing the life satisfaction of the patients. Threemonth
follow-up confirmed these results.
Conclusion:
This study makes available the implications for the effective psychotherapy interventions on reducing symptoms and increasing
life satisfaction of patients suffering from IBS.