عنوان مقاله :
قرابتهاي سبكشناختي و ساختاريِ پرترههاي سلطنتي و عاميانه در عصر قاجار
پديد آورندگان :
بهارلو ، عليرضا دانشگاه تربيت مدرس , حسنوند ، محمد كاظم دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده ي هنر و معماري - گروه نقاشي , خزايي ، محمد دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده ي هنر و معماري - گروه گرافيك
كليدواژه :
نقاشي قاجار , پيكرنگاري درباري , پرترههاي سلطنتي , پيكرنگارههاي عاميانه , ساختار و سبكشناسي.
چكيده فارسي :
نقاشي قاجار داراي مضامين گوناگون و بديعي است كه بهترين نمود آن در مكتب «پيكرنگاري درباري» جاي دارد. اين پرترههاي درباري، در يك تقسيمبندي كلي، مشتمل بر سه حالت ايستاده، نشسته و سوارهاند. در اين بين، تك چهرههاي نشسته بهلحاظ ساختار فيزيكي و طرز ايستايي داراي مشخصاتي هستند كه بعدتر در حوزهي شمايلنگاري يا پيكرنگاري عاميانه جلوهگر ميشوند. اما بازنمايي اين چهرهنگارههاي سلطنتي در حيطهي غيردرباري با پرسشهايي همراه است؛ از جمله اينكه قرابتهاي سبكشناختي و ساختاريِ پرترههاي سلطنتي در تطبيق با نمونههاي عاميانهي قاجاري چيست؟ و ديگر آنكه نحوهي نمايش وضع بدن و پيكربنديها، بهخصوص در حالت نشسته، تابع چه معيارهايي است؟ نتايج پژوهش حاضر كه به روش تطبيقي و توصيفي تحليلي انجام گرفته مبيّن آن است كه پيكرنگاري درباري و چهرهپردازي عاميانه، با محوريت شاكلهي انساني و توسّل به خياليسازي و آرمانگرايي، در واقع نشان از استمرار يك سبك با دو موضوع متفاوت دارند. بهطوري كه پيكرهاي ترسيمشده شخصيتپردازي شده و سوژه حضور خود را بر فضاي كار تحميل ميكنند. در پرترههاي عاميانه، طرز نشستنها (عموماً دوزانو) با ويژگيهايي چون تشخّص، تفرّد و تمايز سوژه مشخص گشته و مؤلفههايي چون بازوان ستبر، سينهي فراخ و كمر باريك از تركيب پيكرها حذف ميشود و بدين وسيله وجههي شاهانهي آثار تقليل مييابد.
عنوان نشريه :
هنرهاي زيبا هنرهاي تجسمي