بررسي نقش الهام و اقتباس در اصالت آثار هنرهاي تجسمي

مسئله‌ي اصالت آثار هنري در تاريخ هنر و دوران معاصر از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده‌است. امروزه بازگشت به سنت‌هاي گذشته، ضرورت درك مفهوم اصالت را در ارتباط با مباحثي چون الهام و اقتباس در آثار هنرهاي تجسمي بيشتر كرده‌است. اين مقاله با هدف تبيين جايگاه و نقش اصالت در هنرهاي تجسمي، سعي در پاسخ به اين پرسش دارد كه آيا هنرمند با الهام و اقتباس از ديگر آثار هنرهاي تجسمي مي‌تواند اصالت هنري آثار خويش را حفظ كند؟ مسئله‌ي ديگر نقش خلاقيت فردي هنرمند در اصالت بخشيدن به آثارش است. با نتايج به‌دست آمده در پژوهش، الهام و اقتباس درصورتي كه با رعايت اصول و آگاهي صحيح و مبتني بر خلاقيت هنرمند به بياني فردي و خلاقانه دست يابد، خدشه‌اي به اصالت اثر وارد نمي‌كند، همچنين اثر جديد مي‌تواند اصالت جديدي بيابد. تقسيم‌بندي اصالت اثر به اصالت مطلق و نسبي در دوره معاصر مي‌تواند درك و حفظ مفهوم اصالت را ممكن سازد. در پژوهش حاضر كه به روش توصيفيتحليلي و با استفاده از اسناد و منابع كتابخانه اي منابع اينترنتي انجام شده است، سعي شده با پرداختن به مفاهيم اصالت، الهام و  اقتباس به‌طور جداگانه و با مطالعه نمونه آثاري از هنرمندان، نقش اين مباحث را در رابطه با اصالت اثر هنري مورد پژوهش قرار دهد.