تحليلي بر نظريه خودآگاهي در جنگل جهان زيرين كلاريسا پينكولا استس مطالعه موردي انيميشن قلعه متحرك هاول (۲۰۰۵) اثر هايائو ميازاكي

الگوي «اسطوره ي يگانه» يا صورت تغيير يافته ي آن الگوي سفر قهرمان، الگويي بسيار شناخته شده ميان نويسندگان و فيلم نامه نويسان است و بسياري از آثار بزرگ جهان بر اساس اين الگو نوشته شده يا بر آن منطبقند. اين مقاله قصد دارد كمبودها و ناكاملي هاي الگوي جوزف كمپبل براي قهرمانان زن را مورد بررسي قرارداده و پس از بررسي مدل‌هاي مختلف سفر قهرمان زن، با معرفي الگوي «خودآگاهي در جنگل جهان زيرين» استس (۱۳۹۸) به تحليل سفر قهرمان زن انيميشن قلعه ي متحرك هاول (ميازاكي۲۰۰۴) بر اساس اين الگو بپردازد. با مقايسه الگوي سفر قهرمان كمپبل و الگوي زن وحشي استس تلاش مي‌شود به سوالات اصلي پژوهش درباره تفاوت هاي ظاهري و فراتر از آن تفاوت‌هاي معنايي و رويكردهاي متمايز در جهان‌بيني دو الگو پاسخ داده شود. اين پژوهش توصيفيتحليلي بوده و مشخص مي كند كه گرچه مسير رشد قهرمان زن داستان، سوفي، در اين انيميشن با الگوي استس همخواني دارد، ميازاكي در روايت خود اين الگو را براي قهرمان مرد تغيير داده و با عميق تر كردن سفر قهرمان مرد و تركيب آن با الگوي سفر قهرمان كمپبل، غناي كار را افزايش داده و در مقايسه با مدل‌هاي انيميشن غربي، مدل متفاوت، پيچيده‌تر و جذاب‌تري هم از قهرمان زن و هم از قهرمان مرد برساخته‌است.