ارزيابي عوامل كالبدي مؤثر بر الگوهاي مصرف فرهنگي در مراكز خريد، مورد مطالعاتي: مراكز خريد پالاديوم، كوروش و تيراژه شهر تهران

در دهه‌هاي گذشته چيستي شهر وامدار مجموعه عوامل سرزميني، ارتباطات هم‌پيوند و چندلايه ميان عوامل سازنده‌ خود بوده است. درحالي‌كه اكنون بخش مهمي از اين چيستي به برخورداري يا عدم برخورداري از نشانه‌ها، كاركردها و كالبدها تقليل پيدا كرده است. يكي از نتايج اين تغييرات، شكل‌گيري روزافزون مراكز كاركردگرايانه مانند مراكز خريد است. مراكزي كه به‌عنوان بستري براي رويدادهاي مصرف‌گرايانه معرفي مي‌شوند. شواهد حاكي از آن است كه دگرگوني فرهنگي در كاركرد مراكز خريد به‌وجود آمده‌است كه منجر به پيدايش گونه‌هاي جديدي از مصرف فرهنگي‌ و درنتيجه تغييرات كالبدي در اين مراكز شده‌است. لذا مقاله حاضر، بر اساس نگرش به‌دست آمده از پيشينه پژوهش‌هاي مرتبط با انتخاب سه مركز خريد به مقايسه شاخص‌هاي مورد‌توجه در آن‌ها مي‌پردازد. اين پژوهش، از نظر هدف، كاربردي و از حيث ماهيت، توصيفيتحليلي است. جمع‌آوري داده‌هاي نظري به‌صورت اسناديكتابخانه‌اي و داده‌هاي ميداني با ابزار مشاهده و پرسشنامه انجام گرفته‌است. بدين‌صورت‌كه پس از مطالعه ادبيات نظري بحث مصرف فرهنگي، 21 معيار جهت سنجش موردهاي مطالعاتي استخراج و در قالب ۱۰ عامل كالبدي موردبررسي قرار گرفت. همچنين اطلاعات مورد نياز جهت سنجش نمونه‌ها با استفاده از روش مشاهده هدفمند به‌همراه تكميل 300 پرسشنامه توسط مراجعه‌كنندگان به‌دست آمد و با استفاده از تكنيك داده‌كاوي در محيط نرم‌افزار IBM Spss Modeler مورد پردازش قرار‌گرفت. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه فرضيه مطرح‌شده درخصوص تأثير عوامل كالبدي بر الگوهاي مصرف، در بسياري موارد مي‌تواند فرآيند تغييرات را توضيح دهد، همچنين به نظر مي‌رسد كه مراكز خريد، بخشي از فرهنگ موقتي افرادي است كه اوقات خود را در آنجا سپري مي‌كنند و فضاها و مكان‌هاي موجود در آن‌ها، نه‌تنها بخش‌هايي از مصرف بوده، بلكه خود نيز مصرف مي‌شوند