ارزيابي ديدگاه لوئيس در مسئله تمايز روابط علي از غير علي

Analysis of Lewis's View on the Differentiation Causal Relationships from Non Causal Relation

مسايل عليت طبيعي، به ويژه مسيله تمايز روابط علي از غيرعلي، يكي از پرمناقشه ترين مسايل فلسفي در ميان فيزيكدانان و فيلسوفان سده اخير مي باشد. لوييس، در پاسخ به اين مسيله بنيادي، از دو رويكرد مختلف هستي شناختي و معرفت شناختي بهره مي گيرد. او ابتدا با يك رويكرد هستي شناسانه شاخصه وابستگي علي را به عنوان فصل مميز روابط علي از غيرعلي مطرح مي كند و سپس با يك رويكرد معرفت شناسانه، قالب شرطي هاي خلاف واقع را براي آزمودن اين معيار به كار مي گيرد. اما بررسي رويكرد هستي شناسي او نشان مي دهد كه شاخصه مزبور، شرط ممانعت از غير را ندارد و وابستگي هايي مانند وابستگي عرض به موضوع و غيره را نيز شامل مي شود. در مقابل، نظام هستي شناسي صدرايي، با ارايه فصل مميزي خاص تر موسوم به «وابستگي ذاتي»، گستره روابط علي را از ساير وابستگي هاي وجودي كه در پيدايش مقارن يكديگرند، جدا مي سازد. نظريه معرفت شناسي او نيز ضمن مواجه با نقدهايي مانند عدم تفكيك علت اصلي از شرايط پيش زمينه، دربرگرفتن گستره محدودي از علت ها و...، كارايي لازم را نيز در فرايند علت يابي و كشف روابط علي، در اختيار اهل علم قرار نمي دهد؛ در حالي كه، نظام معرفتي صدرايي، با مبنا قرار دادن علم حضوري به عنوان علم حقيقي انسان، در مقام كشف روابط علي معيار بهتري را ارايه مي دهد كه برغم اشكالاتي كه بر آن وارد شده است، به نظر نويسنده مي تواند نتيجه هاي عملي خوبي به ارمغان آورد.

Although the problems concerning natural causality, particularly the problem of the difference between causally-driven relations and non-causally-driven relations, are one of the most controversial problems discussed frequently by contemporary physicists and philosophers. However, Islamic thinkers have paid no significant attention to this problem so far, and the Islamic Thought Council has been in session Concurrence of such problems is almost devoid of opinion and thought. In response to the problem the difference between causally-driven relations and non-causally-driven relations, David Lewis proposes the causal dependence, which is tested in the context of counterfactual conditionals. The practical evaluation of this theory suggests that it contains a limited range of causes and does not provide the necessary knowledge in the process of causation and in many cases even fail to do so. In contrast, it seems that based on the thought of Islamic philosophy, one can defend the theory of direct knowledge and integrate it with the theory of the Intuitive Faculty.