عنوان مقاله :
رابطه بين وضعيت شناخت و تبعيت دارويي در سالمندان مبتلا به پرفشاري خون
پديد آورندگان :
حقيقي ، مريم دانشگاه علوم پزشكي مازندران - دانشكده پرستاري- مامايي - كميته تحقيقات دانشجويي , ايلالي ، احترام سادات دانشگاه علوم پزشكي مازندران - دانشكده پرستاري- مامايي - گروه پرستاري سالمندي , يزداني ، جمشيد دانشگاه علوم پزشكي مازندران - دانشكده بهداشت - گروه آمار حياتي , ترقي ، زهره دانشگاه علوم پزشكي مازندران - مركز تحقيقات علوم بهداشتي, پژوهشكده اعتياد, دانشكده پرستاري- مامايي - گروه پرستاري سالمندي
كليدواژه :
پرفشاري خون , تبعيت دارويي , سالمندي , شناخت
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: عدم تبعيت دارويي مي تواند پيامدهاي ناگواري از جمله افزايش ميزان بستري شدن و هزينه هاي مراقبت بهداشتي را به دنبال داشته باشد. در اين ارتباط، مطالعه حاضر با هدف تعيين ارتباط وضعيت شناختي با تبعيت دارويي سالمندان مبتلا به پرفشاري خون طراحي شد. روش كار: در اين مطالعه مقطعي 180 سالمند مبتلا به پرفشاري خون از بيمارستان #34;امام رضا (ع) #34; آمل با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. اختلال شناخت و تبعيت دارويي به ترتيب با استفاده از آزمون وضعيت شناخت (COST: Cognitive State Test) و Morisky بررسي گرديد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آزمون هاي t مستقل، كاي دو و رگرسيون لجستيك انجام شد. يافته ها: از ميان 180 سالمند مورد بررسي، 66/1 درصد (119 نفر) زن بودند. ميانگين سني شركت كنندگان 7/63±72/87 سال، ميانگين تبعيت دارويي 2/29±5/21 و ميانگين نمره شناخت 3/21±26/03 محاسبه گرديد. تبعيت دارويي رابطه آماري معنا داري با نمره كل شناخت نداشت (0/322= P). تبعيت در افرادي كه اضطراب نداشتند نسبت به افرادي كه داراي اضطراب بودند، دو برابر بيشتر بود (β=-0.67; odds=0.51; P=0.008). نتايج نشان دادند كه با افزايش يك واحد رواني گفتار، تبعيت دارويي 12 برابر افزايش يافته و با افزايش يك واحد تفكر انتزاعي و قضاوت، تبعيت دارويي هشت برابر افزايش پيدا مي كند. نتيجه گيري: زيرحيطه هاي شناخت از جمله زيرحيطه هاي رواني گفتار و تفكر انتزاعي و قضاوت، رابطه معنا داري با تبعيت دارويي سالمندان مبتلا به پرفشاري خون داشتند. در اين راستا، بررسي وضعيت شناخت سالمندان مبتلا به پرفشاري خون و طراحي مداخلات مناسب توصيه مي گردد.
عنوان نشريه :
مجله تحقيقات سلامت در جامعه