رابطه‌ي بين سواد اطلاعاتي و نگرش نسبت به فن‌آوري اطلاعات (با تأكيد بر اينترنت و رايانه) با خودتنظيمي تحصيلي دانشجومعلمان (مطالعه موردي: دانشگاه فرهنگيان شهر گرگان)

هدف پژوهش حاضر، رابطه بين سواد اطلاعاتي، نگرش نسبت به فن‌آوري اطلاعات (با تأكيد بر اينترنت و رايانه) با خودتنظيمي تحصيلي است. جامعه‌ي آماري اين پژوهش شامل 65۴ نفر از دانشجومعلمان مقطع كارشناسي رشته ي علوم‌تربيتي ورودي سال هاي 96- 94 دانشگاه فرهنگيان گرگان بود، كه تعداد 242 نفر از آنان بر اساس جدول كرجسي و مورگان، با روش نمونه‌گيري تصادفي منظم انتخاب شدند. روش پژوهش توصيفي- همبستگي بود و براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسش‌نامه‌هاي خود‌تنظيمي تحصيلي (ASQ)، پرسش‌نامه سنجش سواد اطلاعاتي و پرسش‌نامه نگرش نسبت به فن‌آوري اطلاعات بهره گرفته شد. همچنين داده‌ها با مدل تحليل رگرسيون خطي چندگانه به روش هم‌زمان تحليل شدند. يافته‌ها نشان داد كهامروزه فراگيران، رايانه را جزئي اساسي در فرآيند يادگيري خويش تلقي مي‌كنند و معتقدند كه وجود رايانه و فن‌آوري هاي همراه آن، به جزئي جدايي‌ناپذير از فرآيند آموزش و يادگيري تبديل شده است و از ميان 5 مؤلفه ي سواد اطلاعاتي تنها مؤلفه‌ي تبادل اطلاعات، رابطه ي مثبت و معناداري با خود‌تنظيمي تحصيلي دارد. همچنين هر دو مؤلفه نگرش نسبت به فن‌آوري اطلاعات نيز رابطه ي مثبت و معناداري با خود تنظيمي تحصيلي نشان دادند.