شناسايي الگوهاي انگيزشي كارآفرينان در راه‌اندازي كسب‌و‌كارهاي دانش‌بنيان

كارآفرينان بر اساس خصوصيات و توانايي‌هاي فردي‌شان، مي‌توانند انگيزه‌هاي متفاوتي از راه‌اندازي كسب‌وكار داشته باشند. تصميم به تأسيس يك شركت جديد بر مبناي انگيزه‌هاي فردي و ذهني و شرايط محيطي صورت مي‌گيرد. هر چه افراد براي راه‌اندازي كسب‌وكار مصمم‌تر و با انگيزه‌تر باشند تعهد بيشتري به پروژه يا ايده كسب‌وكار داشته و در نتيجه بنگاه در آينده عملكرد موفقيت‌آميزتري خواهد داشت. با توجه به ضرورت توسعه شركت‌هاي دانش‌بنيان به عنوان موتور رشد اقتصادي كشور، در اين مقاله با استفاده از روش كيو، عوامل انگيزشي راه‌اندازي شركت‌هاي دانش‌بنيان كه كارآفرينان در مورد ميزان اهميت آنها اتفاق‌نظر دارند و همچنين الگوهاي متفاوت انگيزشي اين كارآفرينان شناسايي شده است. ابتدا با مطالعه مقالات متعدد در پيشينه موضوع و مصاحبه با پنج پژوهشگر حوزه شناخت رفتار و انگيزش ليستي از عوامل انگيزشي كارآفرينان شركت‌هاي دانش‌بنيان مشتمل بر 38 عبارت تهيه و براي كارآفرينان انواع مختلف شركت‌هاي دانش‌بنيان ارسال شد. تحليل مرتب‌سازي انگيزه‌هاي 30 مشاركت‌كننده از راه‌اندازي شركت دانش‌بنيان، منجر به شناسايي پنج الگوي متفاوت انگيزشي شد كه عبارتند از نوع‌دوستان، كنترل‌گرايان، توفيق‌طلبان، جستجوگران فرصت و پيروي‌كنندگان. علي‌رغم الگوهاي انگيزشي شناسايي‌شده، كارآفرينان در مورد مهم يا غيرمهم بودن برخي عوامل انگيزشي اتفاق‌نظر داشتند. داشتن شبكه ارتباطي مؤثر با ساير كارآفرينان، مخترعان، دانشگاهيان، توليد‌كنندگان و سرمايه‌گذاران و استفاده از تحصيلات و تحقيقات علمي و تجاري‌سازي ايده و اختراع از انگيزه‌هاي مهم مشترك بين مشاركت‌كنندگان بوده و از طرف ديگر داشتن روابط دوستانه و سرخورده بودن از كار قبلي انگيزه‌هاي كم‌اهميتي براي همه مشاركت‌كنندگان به شمار مي‌رفتند. نتايج اين پژوهش به سياست‌گذاران كشور كمك مي‌كند با تمركز بر عوامل انگيزشي مشترك و متناسب با الگوهاي متفاوت ذهني افراد، سياست‌هاي مناسبي جهت نيل به اقتصاد دانش‌بنيان تدوين نموده و تمهيداتي بيانديشند كه نرخ ايجاد اين گونه بنگاه‌ها و شانس موفقيت آنها افزايش يابد.