تحليل عناصر مدرنيته در رمان كليدر محمود دولت آبادي

ادبيات داستاني كه خود محصول مدرنيسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنيته نقش داشته است. واكاوي مفاهيمي از مدرنيته كه در كليدر منعكس شده محور اين پژوهش است. مي توان گفت كليدر، اگر چه داستاني بومي است در فضايي روستايي اما به اقتضاي داستان و ماجراهايش و به ويژه متأثر از رخدادهاي اجتماعي و سياسي سال هاي 1325 تا 1327 هجري شمسي و فضاي ملتهب سياسي ايران پس از جنگ جهاني دوم و از طرفي تحت تأثير فضاي فكري نويسنده، در تقابل سنت و مدرنيسم، عناصري از مدرنيته مثل تغيير و دگرديسي، رويكرد انتقادي به مسائل، انديشه هاي بنيادين و تئوري هاي انسان شناسانه و فلسفي، انسان محوري، خردباوري و خودآگاهي، تاثيرپذيري از مكاتب ادبي و سياسي و ديدگاه ماترياليستي در آن منعكس شده است. روش اين تحقيق توصيفي تحليلي و بر مبناي مطالعات كتابخانه اي است.