عنوان مقاله :
تحليل جامعه شناسانۀ رُمان دل كور اثر اسماعيل فصيح
پديد آورندگان :
خاني اسفند آباد ، سامان دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج , نظري ، ماه دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
رُمان , نقد جامعه شناختي , دل كور , اسماعيل فصيح , لوسين گلدمن , جورج لوكاچ , ميخائيل باختين , روبرت اسكارپيت
چكيده فارسي :
جامعه شناسي ادبيات، بررسي متون ادبي، از نگاه جامعه شناختي است كه رابطۀ بين ادبيات و عناصر اجتماعي را نشان مي دهد. در واقع اين نوع تحليل به بررسي تأثير متقابل ادبيات و جامعه بر همديگر مي پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبي، فرآيندي است دو سويه بين نويسنده و خواننده. اهميت آن از آنجايي است كه سنّت هاي ادبي در پي مطلق گرايي معنا هستند، نگاهي تك بعدي كه انسان مُدرن، آن را برنمي تابد و به نوعي خواننده را دچار بي ميلي مي كند. اما نقد بر پايۀ جامعه شناسي به عنوان يك تحليل جديد، باعث پيوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زيبايي شناسي متن مي گردد. براي اين منظور رُمان دل كور اسماعيل فصيح كه دوران مختلف پرالتهاب تاريخ ايران از جمله سال هاي حكومت پهلوي و انقلاب مشروطه را در برمي گيرد، مورد نقد جامعه شناختي قرار گرفته تا ارتباط ادبيات با محيط و طبقات اجتماعي آن عصر را نشان دهد. در اين پژوهش، ابتدا به تشريح نظريات نقد جامعه شناسي ادبيات و دسته بندي مؤلفه هاي جامعه شناسانه از ديدگاه گلدمن، لوكاچ، باختين و اسكارپيت پرداخته شده سپس اين مؤلفه ها در بافت جامعۀ موردِ نظرِ نويسنده پياده شدند تا بتوانيم نوع زندگي مردم، طبقات اجتماعي مختلف به خصوص قشر مستضعف و پايين جامعه، مشاغل آنها، جايگاه اجتماعي زنان و محروميت هايشان ، مباحث تاريخي، زيرساخت هاي اجتماعي، نبود بهداشت، شيوع بيماري ها و قحطي، استفاده از طب سنتي به جاي درمان هاي به روز، آسيب هاي اجتماعي، فقر، فحشا، تجاوز، خشونت، رباخواري، اسيدپاشي، باورهاي مذهبي،باورهاي عاميانه، خرافات آن عصر و ... را بهتر درك كنيم. لازم به ذكر است اين تحقيق به روش «توصيفي – تحليلي» انجام پذيرفته است.
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي