تحليل مسير سبك فرزندپروري مادران با مؤلفه‌هاي تيپ شخصيتي (A.B.C.D) و جهت‌گيري مذهبي آن‌ها

مقدمه: پژوهش حاضر كه با هدف بررسي نقش تيپ شخصيتي و جهت‌گيري مذهبي مادران در پيش‌بيني سبك‌هاي فرزندپروري اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات توصيفي - همبستگي (تحليل مسير) بود. براي انجام اين پژوهش از بين مادران نوجوانان 18-15 سال ساكن در شهر همدان نمونه‌اي به حجم 100 نفر با روش نمونه‌گيري خوشه‌اي انتخاب شد و مادران پرسشنامه تيپ شخصيتي A و B فريدمن و روزنمن (1959)، مقياس تيپ شخصيتي C راهه و سولومون (1999) و مقياس تيپ شخصيتي D دنولت(1998)، جهت‌گيري مذهبي آلپورت (1950) و سبك فرزندپروري بامريند (1972) را تكميل نمودند براي تجزيه و تحليل داده‌ها از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل مسير مبتني بر رگرسيون استفاده شد. نتايج: نتايج نشان داد كه تيپ‌هاي شخصيتي C و D با سبك فرزندپروري استبدادي رابطه مثبت؛ و تيپ شخصيتي D با سبك فرزندپروري قاطع رابطه منفي دارد. همچنين جهت‌گيري مذهبي دروني با سبك فرزندپروري قاطع و جهت‌گيري مذهبي بيروني با سبك‌هاي فرزندپروري سهل‌گير و استبدادي رابطه مثبت دارد و تحليل مسير انجام شده نيز نشان داد كه جهت گيري مذهبي بيروني با سبك فرزندپروري سهل‌گير به طور مستقيم و با سبك فرزندپروري استبدادي به طور غيرمستقيم و از طريق تيپ شخصيتي D به عنوان يك متغير ميانجي رابطه دارد. بحث و نتيجه‌گيري: نتايج نشان داد كه بين مؤلفه‌هاي تيپ شخصيتي و جهت‌گيري مذهبي وسبك فرزندپروري ارتباط وجود دارد كه از نتايج پژوهش مي‌توان در راستاي پيشگيري از صدمات وارده بر فرزندان كه مي‌تواند ناشي از انتخاب سبك‌هاي فرزندپروري نادرست والدين باشد استفاده نمود.