ارتباط مصرف منابع غذايي فروكتوز با شاخص هاي تن سنجي در بيماري كبد چرب غيرالكلي: مطالعه مورد-شاهدي

مقدمه: با توجه به افزايش روز افزون ابتلا به بيماري كبد چرب غير الكلي(NAFLD) و به سبب توجه ويژه اي كه در سال هاي اخير به قند فروكتوز به عنوان يكي از عوامل خطر ابتلا به اين بيماري و چاقي شده و نيز به دليل كمبود مقالاتي كه به دريافت اين قند از منابع طبيعي آننه شيرين كننده هاي مصنوعي پرداخته اند، مطالعه حاضر با هدف ارزيابي ارتباط مصرف منابع غذايي فروكتوز با عوامل تن سنجي در NAFLD طراحي گرديد. مواد و روش ها: مطالعه موردشاهدي حاضر بر روي 57 بيمار مبتلا به NAFLD (تاييد شده با اولتراسونوگرافي و سطح آنزيم هاي كبدي) و 57 فرد سالم همسان شده از لحاظ مخدوشگرهاي احتمالي چون سن، جنس و نمايه توده بدن(BMI) در كلينيك شيخ الرئيس تبريز صورت گرفت. شاخص هاي تن سنجي به روش استاندارد اندازه گيري و BMI، دوركمر به دور باسن(WHR) و دور كمر به قد ايستاده(WHtR) محاسبه گرديد. با استفاده از پرسش نامه بسامد غذايي، بار مصرف هفتگي ميوه ها و سبزي ها و با استفاده از پرسش نامه ثبت غذايي 3 روزه مقدار فروكتوز دريافتي و سهم آن از انرژي و درشت مغذي ها به دست آمد. يافته هاي پژوهش: ميانه بسامد هفتگي مصرف ميوه ها و سهم فروكتوز از انرژي در كل بيماران و نيز ميانه بسامد هفتگي مصرف ميوه ها در زنان با چاقي شكمي به طور معني داري بيشتر از افراد سالم بود. گرچه فروكتوز كل دريافتي با BMI در افراد سالم همبستگي مثبت معني داري را نشان داد(r=0.273, P=0.040) ولي تفاوت معني داري از لحاظ ميانه بسامد هفتگي مصرف ميوه ها و سبزي ها به عنوان منابع طبيعي فروكتوز در سطوح مختلف BMI مشاهده نشد. پس از كنترل عوامل مخدوشگر تنها عامل پيشگوئي كننده اين بيماري WHtR يافت شد و ساير عوامل نقشي در بروز NAFLD نداشتند. بحث و نتيجه گيري: يافته ها حاكي از عدم وجود ارتباط منابع غذايي فروكتوز با عوامل تن سنجي در بيماران NAFLD مي باشد.