عنوان مقاله :
طبيعت در قاب هنر: كندوكاوي در ارجشناسي زيباييشناسانه طبيعت بر حسب هنر
پديد آورندگان :
عليا ، مسعود دانشگاه هنر تهران - گروه فلسفه هنر
كليدواژه :
طبيعت , هنر , ارجشناسي زيباييشناسانه , قاب , امر تصويروار , تجربه زيباييشناسانه
چكيده فارسي :
از جمله مسائل اساسي زيبايي شناسي طبيعت، كه يكي از شاخه هاي اصلي زيبايي شناسي فلسفي است، چگونگي تجربه زيبايي شناسانه طبيعت يا، به بيان دقيق تر، چند و چون ارج شناسي زيبايي شناسانه آن است. در اين زمينه، الگوهايي پيشنهاد شده است كه خواه در مقام توصيف خواه در مقام توصيه اين تجربه يا ارج شناسي را مشروط به شروطي دانسته اند و از منظر مطلوب خويش ويژگي هايي براي آن برشمرده اند. در اين مقاله، پس از به دست دادن فهرستي اجمالي از الگوهاي طرح شده، يكي از مهم ترين الگوها، يعني الگوي مبتني بر اثر هنري يا الگوي هنرمحور، موضوع كندوكاو قرار مي گيرد ـ الگويي كه ارج شناسي زيبايي شناسانه طبيعت را بر پايه ارج شناسي هنر، به ويژه هنرهاي ديداري و بالاخص نقاشي، قرار مي دهد. پرسش اين است كه الگوي مورد نظر تا چه اندازه مي تواند حق مطلب را در ارج شناسي زيبايي شناسانه طبيعت از آن حيث كه طبيعت است ادا كند. در پاسخ نشان داده خواهد شد كه دست كم به پنج دليل مهم، اين الگو نمي تواند الگويي بسنده در ارج شناسي زيبايي شناسانه طبيعت باشد و همه ويژگي هاي آن را به چنگ آورد. در عين حال، با اشاره به داد و ستد بارآور هنر و طبيعت، مدلل خواهد شد كه تأكيد بر نابسندگي الگوي مبتني بر اثر هنري به اين معنا نيست كه الگوي مورد بحث نمي تواند از جهاتي مهم به تجربه زيبايي شناسانه ما از طبيعت غنا ببخشد و ابعادي از اين تجربه را در پرتو خويش روشن كند كه تنها از همين رهگذر چهره نشان مي دهند.