عنوان مقاله :
نسبت «آفرينش هنري» نزد كانت و هايدگر با معناي «روايت » در نظر ريكور
پديد آورندگان :
حيدري ، مجيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , ريخته گران ، محمدرضا دانشگاه تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
آفرينش هنري , كانت , هايدگر , ريكور , روايت
چكيده فارسي :
در دوران مدرن آفرينش هنري، تحت تأثير كانت، اغلب امري نبوغ آميز و سوژه محور فهم مي شود، آفرينشي مستقل و مقدس. نزد او معناي آفرينش مترادف عمل تركيب در قوه متخيله است. اين قوه تشتت شهودات حسي را منظم كرده و در قالب مقولات فاهمه وحدت مي بخشد. اين تركيب يا وحدت بخشي يك سوي آفرينش است و ديگر سو هنرمندِ نابغه است. نزد هايدگر اما آفرينش هنري به نوعي در كاركردهاي فرهنگي هنر نمايان مي شود. به عبارت ديگر آفرينش هنري به معناي نشان دادن، بيان كردن و پيكره بنديِ مجدد عناصر فرهنگي يا سبكِ زندگي خود را نشان مي دهد. سرآخر آفرينش هنري براي ريكور زايش يا نوآوري در معنا تعريف مي شود. نوآوري در معنا به دو شكل پديد مي آيد يكي استعاره و ديگري داستان. استعاره روابط جديدي بين چيزها برقرار مي كند و جهان را باز تعريف كرده به معناي جديد مي رسد. و داستان (با عملي شبيه به تركيب در تفكر كانت) يك مجموعه حوادث و كنشها را در رابطه علي مشخص و زمانمند وحدت مي بخشد و كلي معنا دار بوجود مي آورد. به اين ترتيب داستان تنها يك نوع ادبي هنري نيست و نوعي تفكر است. تفكري كه حوادث و كنشها را در رابطه علي و زمانمند در كنار هم قرار مي دهد و ادراك ما را از خود و جهانِ پيرامون بر مي سازد. پس رابطه آفرينش هنري با داستان رابطه عمل با قالبِ عمل نيست بلكه آميزشي هستي شناسانه در كار است. از مرور معناي آفرينش هنري نزد كانت، هايدگر و ريكور به اين نتيجه مي رسيم كه نوع آفرينش هنري كه ريكور با سود جستن از آراء كانت (تركيب ) و هايدگر (زمانمندي) مطرح مي كند به شكل قابل توجهي جامع تر از مدل كانت و هايدگر است و بين آفرينش هنري و روايت نسبت مشخصي برقرار مي شود.