نقش آموزش مهارت حل مساله و بازسازي شناختي بر راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و كاركرد خانواده در زنان نابارور

مقدمه: زنان نابارور به دليل شرايط بيماري خود و استرس هاي وارد شده به آنان، در معرض مشكلات بسياري از جمله اختلال در كاركرد خانواده و تنظيم شناختي هيجان هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش مهارت حل مساله و بازسازي شناختي بر راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و كاركرد خانواده در زنان نابارور انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش در اين تحقيق، نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون و با گروه گواه بود. جامعه مطالعه شامل تمام زنان نابارور شهر كرمانشاه در سال 1393 بودند. كه از بين آن ها 49 نفر به صورت تصادفي در سه گروه (دو گروه مداخله و يك گروه كنترل) قرار گرفتند. هر گروه مداخله در 10 جلسه گروهي آموزش هاي لازم را دريافت كردند ولي گروه گواه مداخله اي دريافت نكرد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss22 و آزمون t زوجي و آزمون كوواريانس (ANCOVA) تحليل شدند. يافته ها: نتايج تحليل كوواريانس (ANCOVA) نشان داد كه هم در متغير تنظيم شناختي هيجان (F= 19/43, 0/001 p)و هم در متغير كاركردهاي خانواده (F = 26/51, 0/001 p). تفاوت معناداري ميان سه گروه وجود دارد. نتايج تحليل تعقيبي بونفرني نيز نشان داد كه گروه بازسازي شناختي هم نسبت به گروه حل مسئله و هم نسبت به گروه كنترل افزايش بيشتري را در تنظيم شناختي هيجان سبب شده است و گروه حل مسئله نيز در مقايسه با گروه بازسازي شناختي و گروه كنترل سبب بهبود بيشتر كاركرد خانواده شده است. بحث و نتيجه گيري: باتوجه به تاثيرگذاري مثبت و معنادار دو رويكرد حل مساله و بازسازي شناختي بر كاركرد خانواده و تنظيم شناختي هيجان، درمانگران خانواده مي توانند از اين دو رويكرد در رفع مشكلات زنان نابارور استفاده نمايند.