عنوان مقاله :
ارزيابي مالي-اقتصادي قراردادهاي جديد نفتي ايران (IPC): مطالعه موردي فاز سوم ميدان دارخوين
پديد آورندگان :
صاحب هنر ، حامد دانشگاه فردوسي مشهد , طاهري فرد ، علي دانشگاه امام صادق (ع) , مريدي فريماني ، فاضل دانشگاه داندي , مهدوي ، روح اله مؤسسه مطالعات انرژي سبحان
كليدواژه :
قراردادهاي نفتي ايران (IPC) , رژيم مالي قرارداد , شبيه سازي مالي , ميدان دارخوين , هزينه هاي اضافي
چكيده فارسي :
در اين مقاله با بررسي مؤلفه هاي اقتصادي رژيم مالي قراردادهاي نفتي ايران (IPC) به شبيه سازي مالي اين قراردادها پرداخته شده است. مهمترين مؤلفه not;هاي مالي قراردادهاي جديد عبارتند از: هزينه سرمايه اي و عملياتي، هزينه بانكي، دستمزد، سقف بازپرداخت، دوره بازپرداخت و عاملR . در اين مطالعه از اطلاعات فني و اقتصادي مربوط به طرح توسعه فاز سوم ميدان دارخوين جهت شبيه not;سازي مالي استفاده شده است. بررسي مالي و اقتصادي مدل مالي قرارداد حاكي از وجود برخي نقاط ضعف و قوت در قرارداد است. مهمترين خروجي مدل اين است كه سهم پيمانكار بسيار اندك است (حدود 3 درصد در حالت تنزيل شده) و نرخ بازده داخلي پيمانكار همزمان با افزايش قيمت نفت از ميزان مشخصي (14/6 درصد) نمي تواند فراتر برود كه بيانگر حفظ ماهيت خدماتي قرارداد است. همچنين بر اساس نتايج به دست آمده، نرخ دستمزد مهمترين عاملي است كه براي افزايش دريافتي و نرخ بازگشت سرمايه در اختيار سرمايه گذار است، لذا بايد در انتخاب نرخ پايه دستمزد توجه كافي صورت گيرد. از ديگر مواردي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، نحوه انتخاب بازه هاي تغيير عامل R و نرخ دستمزد است كه بايد به دقت و بر اساس مدل شبيه سازي مالي انتخاب شود. رژيم مالي قرارداد در سطوح قيمتي پايينتر از 50 دلار كاهنده و در سطوح بالاتر فزاينده است، اما ميزان مطلق سودآوري پيمانكار در سطوح قيمتي بالاتر ثابت است كه اين مسئله از جذابيت قرارداد مي كاهد. يكي از اشكالات اساسي اين قرارداد از لحاظ مالي و اقتصادي وجود انگيزه انجام هزينه هاي اضافي و غير ضروري توسط پيمانكار است كه به دليل استفاده از مكانيسم عامل R جهت كنترل سودآوري انباشتي پيمانكار، به وجود مي آيد. استفاده از شاخص صرفه جويي مي تواند اين مشكل را تا حدود زيادي مرتفع نمايد
عنوان نشريه :
تحقيقات مدل سازي اقتصادي
عنوان نشريه :
تحقيقات مدل سازي اقتصادي