عنوان مقاله :
بررسي فراواني كبد چرب با استفاده از سونوگرافي در دانش آموزان پسر بدون تاريخچه بيماريهاي كبدي و ارتباط آن با آنزيم هاي كبدي، شاخص توده بدني و چربي دور كمر
پديد آورندگان :
يونسيان ، علي دانشگاه شاهرود - دانشكده تربيت بدني , مرادي ، حسين اداره آموزش و پرورش , رضويان زاده ، نسرين دانشگاه آزاداسلامي شاهرود - دانشكده پزشكي , زاهدي ، الهام بيمارستان امام حسين (ع)
كليدواژه :
آنزيمهاي كبدي , كبد چرب , شاخص توده بدني BMI) ) , نسبت دور كمر به دور باسن (WHR) , وزن بدن , سن
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: بيماري كبد چرب غير الكلي شايعترين شكل بيماري مزمن كبدي است كه دامنه گستردهاي از علائم باليني (از كبد چرب بدون علامت تا التهاب شديد كبد به همراه فيبروز و حتي سيروز) را در بر ميگيرد. ديابت نوع 2، چاقي و سندرم متابوليك از جمله مهمترين علل بروز بيماري كبد چرب غيرالكلي هستند. از آنجا كه سبك زندگي شهري و بيتحركي و عدم رژيم غذايي مناسب موجب افزايش وزن و چاقي در افراد گرديده، بروز اين بيماري در سنين پايين گسترش يافته است. با توجه به قابل برگشت بودن اين بيماري، تشخيص و پيشگيري آن ميتواند در كاهش بروز اين بيماري مفيد باشد. لذا، اين مطالعه به بررسي فراواني بيماري كبد چرب غيرالكلي با استفاده از سونوگرافي در پسران با دامنه سني 15 تا 18 سال بدون تاريخچه بيماريهاي كبد چرب و ارتباط آن با آنزيمهاي كبدي، شاخص توده بدني و نسبت دور كمر به با سن پرداخت تا ضمن برآورد شيوع اين بيماري در اين رده سني بتوان پيشگيري لازم جهت بروز اين بيماري را به انجام رساند. روش كار: در اين مطالعه مقطعي به صورت تصادفي BMI 2028 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه با دستگاه ديجيتال قد و وزن مدل BSM 230 Ultrasound Stadiometer)) ساخت كشور كره اندازه گيري شد. به همين منظور BMI (شاخص توده بدنيBody Mass Index ) و WHR (نسبت دور كمر به دور باسنWaist to hip ratio) تعداد 2028 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان شاهرود اندازه گيري شد. تعداد 107 نفر BMI بالاي 30 و WHRبيش از 0.9 داشتند كه از اين تعداد 44 نفر حاضر به همكاري و وارد مطالعه جهت بررسي احتمال داشتن كبد چرب با استفاده از سونوگرافي و اندازه گيري آزمايشهاي خوني و آنزيم هاي كبدي (ALT و AST) شدند. سونوگرافي توسط متخصص راديولوژيست انجام و در صورت وجود نماي كبد چرب درجه بندي (GRADING) آن ها طبق تعاريف بين المللي و استاندارد صورت گرفت. پس از آن افراد جهت اندازه گيري آزمايشهاي خوني (AST/ALT/HDL/LDL/CHOL/TG/FBS) به آزمايشگاه فرستاده شدند. نتايج اين مطالعه با نرم افزار SPSSنسخه 19 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و از روش هاي آماري توصيفي، آزمون همبستگي پيرسون استفاده و سطح معني داري 0.05 gt; p در نظر گرفته شد. يافتهها: ميانگين سني افراد 0.97 ± 15.79 سال بود. از اين تعداد همگي داراي كبد چرب بودند. در اين مطالعه ارتباط معناداري بين وزن BMI و WHR با آنزيم هاي كبدي AST/ALT مشاهده شد و بين آنزيمهاي كبدي و فاكتورهاي اندازه گيري خون شاملFBS CHOL, LDL, HDL, TG ارتباط معني داري مشاهده نشد. همچنين بين درجه بندي كبد چرب (GRADING) با وزن (0.001=p) شاخص توده بدني (0.001=p)، نسبت دور كمر به دور باسن (0.009=p) و HDL (0.021=p) ارتباط معني داري مشاهده و با ساير فاكتورهاي اندازه گيري شده ارتباطي ديده نشد. نتيجه گيري: درصد فراواني كبد چرب در اين گروه سني به طور نسبي بالا است و به نظر ميرسد پسرهاي دوره دبيرستان كه داراي اضافه وزن و شاخص توده بدني بيش از 30 ميباشند به احتمال قوي داراي كبد چرب بوده كه به منظور پيشگيري از مشكلات متابوليكي در بزرگسالي ميبايست ضمن شناسايي اين افراد در اين دوره نسبت به تغيير سبك زندگي و تغذيه صحيح آنها اقدام شود. با توجه به اين نتايج پيشنهاد ميشود ضمن مطالعات بيشتر اقدامات لازم جهت پيشگيري از چاقي و ابتلا از اين بيماري با فعاليت بدني و كاهش وزن (رژيم غذايي مناسب) در اين سنين صورت پذيرد.
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي