تعيين ويتامين D سرم و ارتباط آن با چاقي مركزي، اختلال در قند ناشتا و پرفشاري خون در زنان شاغل

زمينه و هدف: كمبود ويتامين D سرم ممكن است در بروز سندرم متابوليك نقش داشته باشد. هدف از اين مطالعه تعيين ويتامين D سرم و ارتباط آن با برخي از فاكتورهاي سندرم متابوليك شامل اختلال در قند ناشتا، چاقي مركزي و پرفشاري خون در زنان شاغل در دانشگاه علوم پزشكي رفسنجان در سال 1391 بود. روش كار: اين مطالعه مقطعي در سال 1391 انجام گرديد و كليه زنان شاغل در بخش اداري دانشگاه علوم پزشكي رفسنجان و واحدهاي مربوطه با روش سرشماري به تعداد 161 نفر وارد مطالعه شدند. پس از اخذ مجوز از كميته اخلاق دانشگاه و رضايت نامه كتبي پرسش نامه فردي براي هر نفر تكميل و سپس فشارخون و نماگر تن سنجي شامل دوركمر با وسايل استاندارد اندازه گيري شد. روز بعد با شرايط ناشتا و همراه داشتن معرفي نامه، به آزمايشگاه خصوصي پاتوبيولوژي مراجعه تا نمونه خون آن ها براي اندازه گيري قند و ويتامين D سرم دريافت شود. براي تعيين پرفشاري خون، چاقي شكمي و اختلال در قند ناشتا و ديابت از معيارهاي (International Diabetes Federation) IDF استفاده گرديد؛ مقدار ويتامين D بيشتر يا مساوي با 31 نانوگرم بر دسي ليتر به عنوان مقدار كافي و كمتر از اين مقدار به عنوان مقدار ناكافي يا كمبود تعيين گرديد. داده ها با استفاده از رگرسيون لجستيك و آزمون t مستقل تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: در اين بررسي، 6% از شركت كنندگان ويتامين D سرم آن ها در حد كافي و 94% آن ها داراي كمبود يا مقدار ناكافي اين ويتامين بودند. ميانگين اين ويتامين در افراد در معرض خطر (داراي چاقي مركزي، اختلال در قند ناشتا و پرفشاري خون) نسبت به افراد سالم كمتر بود و همراهي اين ويتامين با قند ناشتا مشاهده گرديد. شيوع پرفشاري خون، چاقي مركزي و اختلال در قند ناشتاي شركت كنندگان به ترتيب 16.6%، 84.5% و 26.6% بود. نتيجه گيري: اين بررسي نشان داد كمبود ويتامين D در نمونه ها شايع و همراهي ويتامين D با قند ناشتا مي تواند احتمال خطر بروز ديابت را افزايش دهد. بالا بودن سه متغير چاقي مركزي، پرفشاري خون و اختلال در قند ناشتا به عنوان زنگ خطري براي وقوع بيشتر بيماري هاي قلبي عروقي و ديابت نوع 2 در آينده خواهد بود.