تعيين كننده هاي مصرف چربي براساس الگوي اعتقاد بهداشتي در زنان شهر يزد در سال 94

مقدمه: جمعيت هاي مختلف ، عادات غذايي و بيماري هاي مزمن متفاوتي دارند دستورالعمل مصرف چربي در بين آنها متفاوت است. سطوح سرمي كلسترول عامل خطر عمده بيماري هاي قلبي و عروقي است . هدف از اين مطالعه تعيين كاربرد مدل اعتقاد بهداشتي بر مصرف چربي در زنان شهر يزد در سال 1394 انجام شد. روش بررسي: اين مطالعه توصيفي تحليلي به صورت مقطعي بر روي زنان شهر يزد در سال ۹۴ انجام شد. تعداد نمونه203 نفر از زنان تحت پوشش مراكز بهداشتي بودند كه به صورت تصادفي دو مرحله اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داداه ها شامل دو پرسشنامه بود پرسشنامه اول ، پرسشنامه محقق ساخته بود و پرسشنامه دوم نسخه اصلاح شده از پرسشنامه بسامد خوراك ۱۶۸ قلم براي مطالعه قند و ليپيد تهران بود كه براساس ضائقه مردم يزد 10 ماده غذايي به آن اضافه شده بود.تجزيه وتحليل داده ها توسط نرم افزارspss و با استفاده از شاخص هاي مركزي وپراكندگي،ضريب همبستگي اسپيرمن،رگرسيون خطي و آناليز واريانس صورت گرفت. يافته ها: ميانگين امتيازات سازه هاي مدل اعتقاد بهداشتي شامل حساسيت درك شده 4.22±14.93 ، شدت درك شده 3.07 ± ، 12.02منافع درك شده1.79± 17.09، موانع درك شده5.44±18.32، راهنماي عمل 1.46±3.06، خودكارآمدي4.93 ± 23.16 بود. ميانگين مقدار چربي دريافتي از رژيم غذايي روزانه 48.62 ± 97.25گرم بود.متوسط مقدار كالري دريافتي (Kcal)۱۱۵۶.8 ±۲۵۴۸.61 بود. براساس آناليز رگرسيون لوجستيك هيچكدام از سازه هاي الگوي اعتقاد بهداشتي پيش بيني كننده قوي براي مصرف چربي نبودند. نتيجه گيري:. نظر به اينكه سازه هاي الگوي اعتقاد بهداشتي انجام رفتار مصرف چربي را پيش بيني نمي كردند ميتوان نتيجه گيري كردكه الگوي فوق در تبيين رفتار مصرف چربي كارآمد نبوده است و ميتوان از الگوهاي ديگر براي بررسي رفتار مصرف چربي استفاده كرد.