شماره ركورد :
1151865
عنوان مقاله :
كاربردشناسي ترادف در نظام خويش واژه اي فارسي با تمركز بر روابط نسبي درجۀ يك و دو
عنوان به زبان ديگر :
Pragmatics of Synonymy in Persian Kinship System
پديد آورندگان :
بهرامي، فاطمه دانشگاه شهيد بهشتي - زبانشناسي، تهران، ايران
تعداد صفحه :
36
از صفحه :
73
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
108
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
نظام خويش واژهاي , روابط نسبي , كاربردشناسي , بافت , مذهب , صميميت , سن
چكيده فارسي :
نظام خويش واژه اي از جهاني ها است، اما ساختار آن متأثر از عوامل فرهنگي ـ اجتماعي جامعه زباني است. چنانكه مكگرگور (2012) بيان ميكند، معني خويش واژه ها به بيان روابط خويشاوندي محدود نميشود، بلكه به استنباطهايي كه اهل زبان در بافت كاربردي دريافت ميكنند نيز وابسته است. در پيگيري آراء مك گرگور، نظام خويش واژهاي فارسي از حيث وجود ترادف هاي متنوع در بيان روابط واحد مورد توجه قرار گرفت و دو مسألۀ تعيين ساختار نظام پايۀ روابط نسبي درجۀ يك و دو، و كاربردشناسي اين نظام متأثر از سه عامل مذهب، صميميت/احترام و سن در فارسي دنبال شد. خويشواژه هاي مترادف و شاهدمثالها از فرهنگ سخن (1381) استخراج شده اند و براي استناد به جنبه هاي كاربردي بيشتر، به برخي متون معاصر نيز رجوع شدهاست. نظام خويش واژهاي پايه در فارسي داراي كاركرد سه گانۀ خاص حقيقي، خاص صوري و عام است. كاركردهاي حقيقي و صوري هر كدام ميتوانند به صورت بينشان يا خود خطابي بهكار روند. همچنين، برخي عناوين مذهبي به عنوان مشخصۀ زبانويژۀ فرهنگي كاركرد ثانويۀ خويش واژهاي يافته اند. خويش واژه ها غالباً در هر دو كاربرد خطابي و ارجاع سوم شخص رايجاند، اما صرفنظر از بافتهاي موقعيتي خاص، صورتهاي رسمي، بيشتر براي ارجاع سوم شخص و خويش واژه هاي مترادف غيررسمي آنها عمدتاً در خطاب دومشخص استفاده ميشوند. در بخش دوم تحليل، بررسي شواهد زباني در بافتهاي كاربردي از تأثير بارز عوامل فرهنگيـ اجتماعي مذهب، صميميت و سن در گزينش مترادفهاي خاص حكايت دارد كه به مصاديق عيني هر كدام به تفصيل اشاره شده است. درنهايت، همان گونه كه مك گرگور تصريح ميكند، قطعاً اين تأثيرگذاري در نظام خويش واژهاي فارسي دوسويه است.
چكيده لاتين :
The structure and use of languages reflect the society and culture in which they are used. The present study sought to delve into the pragmatic characteristics of Persian kinship terms on the basis of McGregor (2012) model, in order to discern the sociocultural elements that has influenced their formation and usage. The data were collected from Great Sokhan Dictionary (2004) and the usage was checked via selected contemporary Persian films, plays, and novels. It was found that the figurative use of Persian kinship terms to refer to closeness is dominated by ideology. For instance, “paternal guardianship” and “privity” has overtly shaped distinctions in the choice of terms referring to mother’s family versus father’s family. The commonality of the use of the term “amu” (referring to one’s uncle; father’s brother) versus “dâyee” (uncle; mother’s brother) while referring to male friends for the purpose of conveying a sense of closeness is a function of “privity”. In other words, a male friend should be associated with the same gender parent (father) and not with the opposite gender parent (mother). Furthermore, there are sets of Arabic kinship terms sometimes parallel to the Persian ones which could be selected and used to convey a sense of religiosity. It can be concluded that closeness and informality versus distance and formality together with age and social status are variables that have expanded the number of Persian kinship terms.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
علم زبان
فايل PDF :
8169841
لينک به اين مدرک :
بازگشت