شماره ركورد :
1153303
عنوان مقاله :
بررسي تأثير سيكل قاعدگي در بروز علايم بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس
پديد آورندگان :
اعتمادي‌فر ، مسعود دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده‌ي پزشكي - گروه بيماري‌هاي مغز و اعصاب , چيت‌ساز ، احمد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده‌ي پزشكي - گروه بيماري‌هاي مغز و اعصاب , قاسمي تهراني ، هتاو دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده‌ي پزشكي - گروه بيماري‌هاي زنان و زايمان , هراتي ، مسعود دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده‌ي پزشكي
از صفحه :
1696
تا صفحه :
1702
كليدواژه :
مولتيپل اسكلروزيس , سيكل قاعدگي
چكيده فارسي :
مقدمه: مولتيپل اسكلروزيس ( MSيا (Multiple sclerosis يك بيماري خودايمني است كه با دميلينه شدن اكسون نورون‌هاي سيستم عصبي مركزي همراه مي‌باشد. دامنه‌ي سني غالب در اين بيماري مربوط به دوران جواني افراد است و ميزان شيوع بيماري در خانم‌ها دو تا سه برابر آقايان است. شناخت عوامل و شرايطي كه باعث عود بيماري و به عبارتي فراهم شدن شرايط بيماري مي‌شود مي‌تواند در پيش‌گيري از بروز و يا عود بيماري مؤثر باشد. يكي از اين شرايط، دوران سيكل قاعدگي خانم‌ها و تغييرات هورموني حين آن است كه مي‌تواند بر شرايط بروز و عود اين بيماري مؤثر باشد. شناخت ارتباط تغييرات هورموني حين قاعدگي بر عود بيماري لازم به نظر مي‌رسد. روش‌ها: در اين مطالعه تعداد 196 بيمار خانم مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس و داراي سيكل قاعدگي منظم كه به علت حمله‌ي بيماري مراجعه كرده بودند، از نظر زمان بروز حمله در سيكل قاعدگي مورد بررسي قرار گرفتند. سيكل قاعدگي بيماران بر اساس سطح هورمون‌هاي استروژن و پروژسترون به سه فاز تقسيم شد. فاز اول از سه روز پس از شروع سيكل قاعدگي تا زمان تخمك‌گذاري و هم‌زمان با افزايش استروژن بود. فاز دوم از زمان تخمك‌گذاري احتمالي (حدود روز 14 در سيكل 28 روزه و يا 14 روز قبل از پريود در ساير سيكل‌ها) تا 3 روز قبل از شروع قاعدگي بعدي بود كه در اين فاز سطح هر دوهورمون استروژن و پروژسترون بالا است. فاز سوم برابر با سه روز قبل از شروع خونريزي تا سه روز پس از شروع آن بود (كاهش استروژن و كاهش پروژسترون). بر اساس تاريخ LMP (Last menstrual period) بيماران و زمان حمله، فاز وقوع حمله در سيكل قاعدگي براي هر يك مشخص گرديد. يافته‌ها: بيشترين عود حملات بيماري (99 حمله كه معادل 50.6 درصد كل حملات بود) در فاز سوم سيكل قاعدگي روي داد كه در آن سطح هر دو هورمون استروژن و پروژسترون پايين است. 27 درصد عود حملات در فاز يك (كه سطح استروژن بالا است) و 22.4 درصد عود حملات در فاز دو (كه سطح استروزن و پروژسترون بالا است) روي داد كه تفاوت معني‌داري داشت. نتيجه‌گيري: بيماري مي‌تواند از هورمون‌هاي جنسي زنانه تأثيرپذير باشد و استروييد‌هاي جنسي مي‌توانند فعاليت بيماري را تغيير دهند. استروژن نقش محافظتي را در اين بيماري دارد و كاهش استروژن با افزايش عود حملات همراه است.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
لينک به اين مدرک :
بازگشت