عنوان مقاله :
آگاهي جنسيتي پزشكان مستقر در درمانگاههاي عمومي، تخصصي و فوق تخصصي وابسته به دانشگاه علوم پزشكي اصفهان و رضايتمندي مراجعين از آنها
پديد آورندگان :
قاسمي ، غلامرضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - مركز تحقيقات آموزش پزشكي , ياوري ، پريسا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - كميتهي تحقيقات دانشجويي , وليالهپور اميري ، سعيد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - كميتهي تحقيقات دانشجويي , مهرابي كوشكي ، علي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي
كليدواژه :
آگاهي جنسيتي , حساسيت جنسيتي , ايدئولوژي نقش جنسيتي , رضايتمندي بيمار , پزشكان عمومي , پزشكان متخصص , درمانگاههاي سرپايي , اصفهان
چكيده فارسي :
مقدمه: تعامل پزشك- بيمار يك ماتريكس فرهنگي- اجتماعي- رواني- اقتصادي است كه امروزه با طرح موضوع جنسيت چشمانداز جديدي از اين رابطهي تعاملي حرفهاي ارائه شده است. در آموزش پزشكي نيز آگاهي جنسيتي با دو مقولهي حساسيت جنسيتي و ايدئولوژي مربوط به نقش جنسيت مطرح ميباشد. براي تحقق شعار بيمار محوري و ارائهي خدمات بهداشتي- درماني مبتني بر نياز، اين مطالعه با هدف شناخت رابطهي آگاهي جنسيتي و رضايتمندي مراجعين از آنها در سال 1391 انجام گرفت. روشها: اين مطالعه ي توصيفي- تحليلي در شش ماه اول سال 1391 در سطح درمانگاههاي عمومي و تخصصي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان انجام شد. 150 پزشك شركتكننده به صورت تصادفي ساده از بين پزشكان اين درمانگاهها انتخاب شدند. آگاهي جنسيتي پزشكان به وسيلهي پرسشنامهي آگاهي جنسيتي N-GAMS (The Nijmegen Gender Awareness in Medicine Scale) مورد بررسي قرار گرفت. شركتكنندگان در مطالعه به روش آسان و در دسترس از بين مراجعين به پزشكان متخصص و عمومي مستقر در اين مراكز انتخاب شدند و با پرسشنامهي مشاركت بيمار PICS (Perceived Involvement in Care Scale) مورد بررسي قرار گرفتند. رضايتمندي بيماران بر اساس چك ليست مربوطه از بين 423 بيمار مراجعهكننده به اين درمانگاهها تعيين گرديد. اطلاعات خام به وسيلهي نرمافزار SPSS نسخهي 21 با اجراي آزمونهاي توصيفي و تحليلي از جمله ANOVA، Student-t و 2χ انجام گرفت. يافتهها: در اين مطالعه 150 پزشك متخصص و عمومي حضور داشتند كه اكثر آنها را متخصصين تشكيل ميدادند. ميانگين امتيازات مربوط به خرده مقياس حساسيت جنسيتي در مورد پزشكان مرد بيشتر بود، با اين حال اين تفاوت از نظر آماري معنيدار نبود. همچنين پزشكان مرد امتياز بالاتري در خرده مقياس ايدئولوژي نقش جنسيتي كسب نمودند كه اين تفاوت از نظر آماري معنيدار بود. اين يافتهها به اين معني است كه آگاهي جنسيتي پزشكان مرد نسبت به پزشكان زن كمتر بود و بيشتر از تفكر كليشهاي نسبت به جنس پزشك و بيمار برخوردار بودند. همچنين در اين مطالعه آگاهي جنسيتي پزشكان عمومي با توجه به امتيازات كسبشده كمتر از متخصصين برآورد شد. با بررسي 423 پرسشنامهي مربوط به بيماران مشخص شد كه بيماران زن و مرد از پزشكان مرد بيشتر از پزشكان زن است كه البته اين تفاوت از لحاظ آماري معنيدار نبود. نتيجهگيري: يافتههاي اين مطالعه نشان دادند كه آگاهي پزشكان زن در مورد مسايل مربوط به جنسيت از پزشكان مرد بيشتر است، با اين حال اين امر موجب افزايش رضايتمندي مراجعين از آنها نگرديد. اين مشاهده ميتواند با مسايلي چون ازدحام مراجعين در درمانگاههاي مراكز آموزشي، فقدان وقت كافي پزشكان براي پرداختن به مسايل جانبي، تفكر سنتي جامعهي ايران نسبت به جنسيت پزشك و اعتقاد بيشتر به پزشكان مرد قابل توجيه باشد. تحقق شعار بيمار محوري مستلزم ايجاد فرهنگ پذيرش و فرصت عادلانه براي بيمار ميباشد.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان