بررسي تاثير يادگيري هدف مدار و كنترل فروش (رسمي و غيررسمي ) بر اثربخشي فروش در صنعت مواد غذايي

اين پژوهش با هدف بررسي تاثير يادگيري هدف مدار از طريق متغيرهاي (سطح هدف، برنامه ريزي مناطق فروش، برنامه ريزي مشتريان و تلاش) و كنترل هاي فروش از طريق متغيرهاي(رسمي و غير رسمي) در صنعت مواد غذايي انجام شده است . از اين رو از لحاظ هدف كاربردي، از نظر روش توصيفي و از نظرنوع پيمايشي مي‌باشد. اين پژوهش داراي 6 فرضيه اساسي مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش مديران فروش، سرپرستان فروش و كارشناسان فروش صنايع مواد غذايي مي باشد. بر اساس فرمول كوكران حجم نمونه 384 نفرمي باشد. براي تست نرمال بودن داده ها از آزمون كلموگروف- اسميرنف و براي بررسي پايايي پرسشنامه ها از آلفاي كرونباخ استفاده شد. تجزيه و تحليل داده ها به كمك نرم افزار ليزرل انجام گرفت. از پرسشنامه براي جمع اوري اطلاعات استفاده گرديد. پس از تجزيه و تحليل داده ها تمامي فرضيه هاي تحقيق مورد پذيرش قرار گرفت و مدل ارائه شده توسط محقق با اطمينان بالا مورد تائيد قرار گرفت و نتيجه گرفته شد، يادگيري هدف مدار از طريق متغيرهاي (سطح هدف، برنامه ريزي مناطق فروش ، برنامه ريزي مشتريان و تلاش) و كنترل فروش از طريق متغيرهاي (رسمي و غير رسمي) تاثير غير مستقيمي بر اثر بخشي فروش دارد و پيشنهاد مهم اين تحقيق در اين صنعت همت گماشتن مسئولان به يادگيري هاي فردي و سازماني از جمله يادگيري هاي تك حلقه اي و چند حلقه اي با هدف گذاري به موقع ، مناسب، برنامه ريزي براي فروش و مشتريان كه موجب بهره وري در بخش فروش شوند.