عنوان مقاله :
تأثير سياستهاي اقتصادي نوليبرال بر جهتگيري سياست خارجي مصر در قبال اسرائيل
عنوان به زبان ديگر :
The Impact of Neo-Liberal Economic Policies on Egyptian Foreign Policy Towards Israel
پديد آورندگان :
حاجي يوسفي، امير محمد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده اقتصاد و علوم سياسي - علوم سياسي و روابط بين الملل، تهران، ايران , نيك پور، شيما دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، ايران
كليدواژه :
اقتصاد سياسي , مصر , اسرائيل , نظم اقتصادي , نوليبرال , بهار عربي
چكيده فارسي :
مصر يكي از كشورهاي مهم عربي است كه تحولات در سياست داخلي و يا خارجي آن ميتواند تبعات عمدهاي براي منطقه خاورميانه داشته باشد. تحولات داخلي مصر و شكلگيري جنبش مخالف فراگير در بدو مبارزات سال 2011. م كه موجب استعفاي حسني مبارك و به قدرت رسيدن محمد مرسي از اخوان المسلمين با هويت مبارزه با «دگر» صهيونيستي شد، نشانگر آغاز مرحله جديدي در حيات سياسي اين كشور بود، كه ميتوانست ساختار و فضاي سياسي داخلي و جهتگيريهاي سياست خارجي آن كشور را با دگرگونيهايي روبهرو كند. انتظار ميرفت مصر در روابط خود با اسرائيل تجديد نظر كند، اما دولت اخواني مصر در قبال اسرائيل همان سياستهاي دولت پيشين را اتخاذ كرد. لذا سوال مهم آن است كه به رغم تحولات داخلي اين كشور در چارچوب بهار عربي و قدرتگيري اخوان المسلمين، چرا اين كشور تغييري در مناسبات خود با اسرائيل ايجاد نكرد؟ در اين نوشتار نگارندگان سعي دارند با استفاده از رهيافت اقتصاد سياسي و بهطور مشخص نظريههاي انتقادي و بهطور خاص نظريههاي گرامشيني به شناسايي محدوديتهاي ساختاري رفتار دولت در سطح ملي و بينالمللي، بپردازند و به چرايي عدم تغيير در سياست خارجي مصر در اين چارچوب پاسخ دهند. بدين ترتيب فرض بر آن است كه ادغام مصر در جهاني شدن اقتصادي نوليبرال تحت سلطه نهادهاي مالي بينالمللي شامل صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني و وابستگي به كمكهاي اقتصادي آمريكا مهم ترين عامل عدم تغيير سياست خارجي مصر در دوران مرسي، به ويژه تداوم روابط با اسرائيل است.
چكيده لاتين :
The Arab Spring in Egypt which started at the end of 2011 and led to the fall of the regime of Hosni Mubarak heralded new changes in this country`s domestic and foreign politics. By coming to power of Mohammad Morsi of the Muslim Brotherhood who supported the cause of the Palestinian people and was therefore in drastic opposition to the Israeli occupation of Palestine, it was expected that the Egyptian-Israeli relations would be deteriorated if not interrupted. This expectation, however, was not fulfilled. Thus a major question comes to mind as why the relationship, particularly the security arrangements, with Israel of post-Mubarak Egypt under the new Muslim Brotherhood government was not deteriorated or even interrupted? This article seeks to answer this question using a political economy theoretical approach especially the Neo-Gramscian theory. Our main argument is that the Egyptian integration into the global neo-liberal economic order, particularly its dependence on the financial support from International Monetary Fund, the World Bank, and the United State Treasury, were the main factors shaping the continuity of the Egyptian policy towards Israel.
عنوان نشريه :
مطالعات اقتصاد سياسي بين الملل