عنوان مقاله :
بررسي اثربخشي آموزش تكنيك هاي تنظيم هيجان بر كاهش مشكلات روان شناختي زنان مبتلا به چاقي
عنوان به زبان ديگر :
The Effectiveness of Emotion Regulation Techniques on Decreasing the Psychopathological Problems of Women with Obesity
پديد آورندگان :
كريمي، آسيه دانشگاه آزاد اسلامي نجف آباد، ايران - دانشكده علوم انساني - گروه روان شناسي باليني , رضايي دهنوي، صديقه دانشگاه پيام نور اصفهان - دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي - گروه روان شناسي , مقتدايي، كمال دانشگاه آزاد اسلامي نجف آباد، ايران - دانشكده علوم انساني - گروه روان شناسي
كليدواژه :
گروه درماني , هيجانات , آسيب شناختي رواني , بزرگسال , چاقي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف : يكي از دلايل شايعتر بودن مشكلات روانشناختي در افراد مبتلا به چاقي، كنترل كمتر هيجانات در اين افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي تكنيكهاي تنظيم هيجان بر كاهش مشكلات روانشناختي زنان مبتلا به چاقي انجام شد. مواد و روشها: اين پژوهش از نوع كارآزمايي باليني بود و با طرح پيشآزمون- پسآزمون و پيگيري انجام گرديد. نمونهگيري به روش در دسترس، از بين زنان داراي شاخص توده بدني (Body mass index يا BMI) بالاتر از 25 شهر اصفهان در سال 1394 صورت گرفت و 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (تكنيكهاي تنظيم هيجان) و شاهد قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه (90-Symptom Chek List (90-SCL جمعآوري گرديد. گروه آزمايش 8 جلسه آموزشي تنظيم هيجان مدل Gross را دريافت كرد؛ در حالي كه گروه شاهد از اين آموزش بيبهره بود. دادههاي پژوهش با استفاده از تحليل كواريانس در نرمافزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافتهها: ابعاد آسيبشناختي رواني نشان داد كه تنظيم هيجان بر كاهش اضطراب و وسواس در مرحله پسآزمون تأثير معنيداري نداشت (0/050 < P)، اما اين اثر در مرحله پيگيري معنيدار بود (0/050 > P). همچنين، تنظيم هيجان تأثير معنيداري بر كاهش افسردگي و جسمانيسازي در دو مرحله پيگيري و پسآزمون داشت (0/050 > P). نتيجهگيري: آموزش تنظيم هيجان به شيوه گروهي، بر بهبود علايم آسيبشناختي رواني بيماران مبتلا به چاقي اثربخش است و تلويحات مهميدر توجه به درمانهاي گروهي تنظيم هيجان در كاهش مشكلات بيماران مبتلا به چاقي دارد.
چكيده لاتين :
Aim and Background: A reason for the higher prevalence of psychological problems in individuals with obesity is
their lack of emotional control. The aim of this study was the assessment of the effectiveness of emotion regulation
techniques on the psychopathological problems in women with obesity.
Methods and Materials: The present clinical trial was conducted through pretest-posttest method and follow-up.
From among all women with BMI of over 25 in Isfahan, Iran, in 2015, 24 women were selected through convenience
sampling and randomly assigned to two experimental (emotion regulation techniques) and control groups. Data were
collected using the Symptom Checklist-90 (SCL-90) questionnaire. The collected data was analyzed using
ANCOVA in SPSS software.
Findings: The results of psychopathology dimensions indicated that the effect of emotion regulation on the reduction
of anxiety and obsession was not significant in the posttest stage (P > 0.050), but it was significant in the follow-up
stage (P < 0.050). However, emotion regulation had a significant effect on the reduction of depression and
somatization in the posttest and follow-up stages (P < 0.050).
Conclusions: It can be concluded that emotion regulation education is effective on the improvement of
psychopathological symptoms in patients with obesity and it has some important implications in the consideration of
emotion regulation group therapy in the reduction of the problems of patients with obesity.
عنوان نشريه :
تحقيقات علوم رفتاري