تبيين تجارب زيسته همسران افراد داراي دفيبريلاتور قابل كاشت: مطالعه پديده‌شناسي هرمنيوتيك

مقدمه: دفيبريلاتور قابل كاشت (Implantable cardioverter defibrillator يا ICD)، وسيله اي حياتي براي درمان و كنترل ديس ريتمي هاي قلبي مي باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، تبيين تجارب زيسته همسران افراد داراي ICD بود. روش : اين پژوهش كيفي با رويكرد پديده شناسي هرمنيوتيك و با روش van Manen انجام شد. مشاركت كنندگان را 13 نفر از همسران افراد داراي ICD مراجعه كننده به بيمارستان امام خميني (ره) تهران در سال 1394 تشكيل داد كه به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته عميق جمع آوري گرديد. مصاحبه ها بين 30 تا 45 دقيقه به طول انجاميد. داده ها با استفاده از روش پيشنهادي شش مرحله اي van Manen مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته ها: از تجزيه و تحليل داده هاي تحقيق، 3 مضمون اصلي و 11 مضمون فرعي پديدار شد. مضامين اصلي شامل دريافت اولين شوك با مضامين فرعي »ترس، انتظار شوك و تجربه ناخوشايند «؛ احساس امنيت با مضامين فرعي »دريافت كمك پنهاني، به دست آوردن كنترل و وابستگي « و تجربه محدوديت هاي زندگي با ICD با مضامين فرعي »اختلال در نقش، هزينه، محدوديت حركتي، رانندگي و رفت و آمد « بود. نتيجه گيري: افراد داراي ICD بعد از تعبيه اين دستگاه، با وجود تجربه ناخوشايند دريافت شوك الكتريكي و داشتن برخي محدوديت ها، احساس امنيت و آرامش مي كردند. اعضاي تيم درمان به خصوص پرستاران مي توانند با ارايه آموزش هايي در زمينه نحوه عملكرد دستگاه، بهبود كيفيت زندگي و ارتقاي خودمراقبتي، به اين افراد و اعضاي خانواده آنان كمك نمايند.