بررسي رد پاي اساطير در رمان آتش بدون دود بر اساس نظريه ترامتنيت ژرار ژنت

اسطوره يكي از عناصر تأثيرگذار در ساختار و محتواي داستان‌هاي معاصر است. يكي از اين داستان‌ها كه با تأثيرپذيري از اسطوره‌ها به وجود آمده است، رمان آتش بدون دود از نادر ابراهيمي است كه در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است. روش پژوهش توصيفي ـ تحليلي و بر اساس منابع كتابخانه‌اي است و هدف از آن، بررسي رد پاي اساطير در اين رمان بر اساس نظريه ترامتنيت ژنت است. فرض نگارندگان اين بوده كه نويسنده در ساختار و محتواي اثر خود، آگاهانه از عناصر اساطيري استفاده كرده و با آن‌ها رابطة بينامتني برقرار كرده است. مبتني بر اين ايده و بر اساس نظرية ترامتنيت ژنت، تأثيرپذيري نويسنده از متون اساطيري و حماسي ـ به‌ويژه شاهنامه ـ اثبات و نتايج زير حاصل شده است: داستان‌هاي اساطيري و حماسي، از جمله رستم و سهراب، فريدون، سياوش، بانوگشسب...، و عناصر اساطيري، از قبيل تقدّس درخت، تبديل به گياه‌شدن قهرمان و... در شكل‌گيري اين رمان نقش داشته‌اند كه بنا بر تقسيم‌بندي ترامتنيت ژنت در پنج زير مجموعة پيرامتنيت، بينامتنيت، فرامتنيت، سرمتنيت و بيش‌متنيت مورد بررسي قرار گرفته‌اند.

this article has no abstract