شناسايي عوامل بازدارنده و ترغيب كننده مصرف فست فود در ميان نوجوانان

مقدمه: در سال‌هاي اخير مصرف فست فود به طور فزاينده‌اي در بين نوجوانان افزايش يافته است و به يك نگراني، مشكل عمده بهداشتي و عامل تهديد كننده سلامت تبديل شده است. شواهد و مطالعات اندكي در خصوص عوامل بازدارنده و ترغيب كننده مصرف فست فود در دست است. اين مطالعه باهدف شناسايي عوامل ترغيب كننده و بازدارنده مصرف فست فود در نوجوانان انجام گرفت. روش‌: اين مطالعه كيفي به روش تحليل محتوا، در تهران انجام شد. در اين مطالعه از روش نمونه‌گيري هدفمند استفاده گرديد و 42 نوجوانان وارد مطالعه شدند. براي جمع‌آوري داده‌ها، از روش مصاحبه‌هاي عميق نيمه ساختاريافته استفاده شد. يافته‌ها: بر اساس يافته‌هاي اين مطالعه، فاكتورهاي بازدارنده و ترغيب كننده مصرف فست فود هر يك در سه تم اصلي قرار گرفتند. فاكتور‌هاي بازدارنده شامل ديدگاه‌هاي شخصي، بازدارنده‌هاي اجتماعي و بازدارنده‌هاي خانوادگي و فاكتورهاي ترغيب كننده عبارت بودند از: ديدگاه‌هاي شخصي، جذابيت‌هاي اجتماعي و خانواده القاء كننده مصرف فست فود. نتيجه‌گيري: مطالعه حاضر عوامل ترغيب كننده و بازدارنده مصرف فست فود را از نگاه نوجوانان نشان داد؛ به‌طوري‌ كه عوامل ترغيب كننده مصرف فست فود قوي‌تر از عوامل بازدارنده مصرف بودند؛ به عبارت ديگر فاكتورهاي بسياري وجود دارند كه نوجوانان را به مصرف فست فود ترغيب مي‌كنند. يافته‌هاي اين مطالعه مي‌تواند زمينه‌ساز مداخلات ارزشمند در رابطه با كاهش مصرف فست فود شود؛ اما درك راهكارهاي مؤثر بر كاهش مصرف در نوجوانان نياز به بررسي و پژوهش‌هاي بيشتري دارد. مقدمه: در سال‌هاي اخير مصرف فست فود به طور فزاينده‌اي در بين نوجوانان افزايش يافته است و به يك نگراني، مشكل عمده بهداشتي و عامل تهديد كننده سلامت تبديل شده است. شواهد و مطالعات اندكي در خصوص عوامل بازدارنده و ترغيب كننده مصرف فست فود در دست است. اين مطالعه باهدف شناسايي عوامل ترغيب كننده و بازدارنده مصرف فست فود در نوجوانان انجام گرفت. روش‌: اين مطالعه كيفي به روش تحليل محتوا، در تهران انجام شد. در اين مطالعه از روش نمونه‌گيري هدفمند استفاده گرديد و 42 نوجوانان وارد مطالعه شدند. براي جمع‌آوري داده‌ها، از روش مصاحبه‌هاي عميق نيمه ساختاريافته استفاده شد. يافته‌ها: بر اساس يافته‌هاي اين مطالعه، فاكتورهاي بازدارنده و ترغيب كننده مصرف فست فود هر يك در سه تم اصلي قرار گرفتند. فاكتور‌هاي بازدارنده شامل ديدگاه‌هاي شخصي، بازدارنده‌هاي اجتماعي و بازدارنده‌هاي خانوادگي و فاكتورهاي ترغيب كننده عبارت بودند از: ديدگاه‌هاي شخصي، جذابيت‌هاي اجتماعي و خانواده القاء كننده مصرف فست فود. نتيجه‌گيري: مطالعه حاضر عوامل ترغيب كننده و بازدارنده مصرف فست فود را از نگاه نوجوانان نشان داد؛ به‌طوري‌ كه عوامل ترغيب كننده مصرف فست فود قوي‌تر از عوامل بازدارنده مصرف بودند؛ به عبارت ديگر فاكتورهاي بسياري وجود دارند كه نوجوانان را به مصرف فست فود ترغيب مي‌كنند. يافته‌هاي اين مطالعه مي‌تواند زمينه‌ساز مداخلات ارزشمند در رابطه با كاهش مصرف فست فود شود؛ اما درك راهكارهاي مؤثر بر كاهش مصرف در نوجوانان نياز به بررسي و پژوهش‌هاي بيشتري دارد.