تأثير بازدارندگي پايري‌پروكسي‌فن بر برخي از شاخص‌هاي فيزيولوژيك كفشدوزك Adalia decempunctata L. (Col.: Coccinellidae)

Inhibitory effects of pyriproxyfen on some physiological parameters of Adalia decempunctata L. (Col.: Coccinellidae)

كفشدوزك Adalia decempunctata L. مشهور به كفشدوزك ده­نقطه‌اي به­عنوان شكارگري فعال هم در مرحله لاروي و هم حشره كامل محسوب مي­شوند. اين حشره از روي انواع درختان ميوه هسته­دار، دانه­دار، درختان جنگلي پهن­برگ و سوزني­برگ آلوده به آفاتي نظير شته، شپشك و پسيل از مناطق مختلف جهان گزارش شده است. پرورش كلني اين شكارگر در شرايط آزمايشگاهي (دماي 2±25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5±75 درصد و دوره نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي) انجام شد. در اين پژوهش، آزمايش زيست­سنجي با يكي از تنظيم­كننده­ها­ي رشد حشرات به­نام پايري­پروكسي­فن به­روش موضعي مورد بررسي قرار گرفت. غلظت­هاي IC30, IC10 IC50, و IC90به ترتيب 6/18، 1/33، 3/49 و 6/130 ميكروگرم بر ميلي­ليتر تخمين زده شد. هم­چنين برخي از مهم­ترين شاخص­هاي بيوشيميايي در لاروهاي سن چهارم تيمار شده با غلظت­هاي بازدارنده­ي پايري­پروكسي­فن مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه ميزان ليپيد و پروتئين نسبت به شاهد به­طور نسبي افزايش ولي ميزان گليكوژن در لاروهاي تيمار شده كاهش معني­داري يافت. فعاليت آنزيم­هاي سم­زدا (گلوتاتيون اس_ترانسفراز و استرازهاي عمومي) در لاروهاي تيمار شده به­طور معني­داري نسبت به شاهد افزايش يافت. آنزيم پراكسيداز نيز فعاليت افزايشي معني‌داري را نسبت به شاهد نشان داد. با توجه به اينكه پايري­پروكسي­فن داراي ماهيت هورمون جواني است، بنابراين مراحل نابالغ شكارگر مذكور تحت تأثير قرار مي­گيرند؛ در حالي­كه حشرات كامل به دليل گذار از اين مرحله به هورمون رشد وابسته نبوده و كم­تر تحت تأثير قرار مي­گيرند. بنابراين بررسي­هاي تكميلي در خصوص استفاده هم­زمان از پايري­پروكسي­فن و شكارگر فوق در شرايط صحرايي لازم مي­باشد.

The lady beetle Adalia decempunctata L. (Col.: Coccinellidae) is known as the ten-spotted ladybeetle, whose larvae and adults are active hunters. These insects have been reported from several stone-fruit trees, seed-fruit trees, broad leaved forest trees and coniferous forest trees infested with pests like aphids, mealybugs and psyllid from several countries on the world. The culture of this predator was maintained in laboratory condition (25 ± 2 ºC, 75 ± 5% RH and 16:8h L:D). In this research, the bioassays of pyriproxyfen was performed through topical application method. The concentration of IC10, IC30, IC50 and IC90 were estimated 18.6, 33.1, 49.3 and 130.6 µg/ml, respectively. Also, in order to have a better understanding, some of the most important biochemical parameters were evaluated in the 4th instar larvae treated with sublethal concentrations of pyriproxyfen. The results showed that lipid and protein amount were relatively increased compared to control, while the glycogen amount was reduced in treated larvae. The activity of detoxifying enzymes (Glutathione S-transferase and general esterases) in treated larvae were significantly increased compared to control. The activity of peroxidase was also increase significantly compared to controls. As the pyriproxyfen is a juvenile hormone analogue, therefore the growing stages of this predator is affected. While adults that have surpassed this stage are no longer dependent to growth hormones and are less affected. Hence, supplementary evaluation of the use of pyriproxyfen and this predator at the same time under field conditions is needed.