عنوان مقاله :
تحليل گفتمان انديشه هاي محوري اقبال لاهوري با تأكيد بر«اجتهاد، تفكر خودي و حكومت اسلامي»
پديد آورندگان :
ضامني پور، علي دانشگاه علامه طباطبايي - گروه مطالعات ارتباطي، تهران , مهدي زاده، محمد دانشگاه علامه طباطبايي - گروه مطالعات ارتباطي، تهران
كليدواژه :
اقبال لاهوري , تحليل گفتمان , فلسفه خودي , حكومت اسلامي , مدرنيسم
چكيده فارسي :
ظهور دوران مدرن و نفوذ استعمار دركشورهاي شرقي هم خواري بود و هم نعمت. خواري از آن جهت،كه به از دست دادن سرمايههاي گذشته و رفتن به زير يوغِ كشورهاي غرب انجاميد، انجامي نيك بود از آن رو كه باعث شد به سكوت و ركودِ چندصد ساله خود پي ببرند. پيشتاز اين بيداري در ميان مسلمانان سيدجمال اسدآبادي بود و بعد از آن صداي آزادي از گوشه گوشه كشورهاي اسلامي شنيده شد. مسلمانِ هندي ديرتر از ديگر همكيشانِ خود به مبارزه با استعمار رفتند. استعماري كه تا رگ و پي آنها نفوذ كرده بود. اقبال لاهوري شاعر، نويسنده و فيلسوف در مبارزه با استعمار ازهمه خوشنامتر و پرآوازهتر است. او در پي بنا نهادن حكومتي، با معيارهاي قرآني است، هرچند تفسير او از هستي به طور مطلق تفسير درون متني نيست و بنيانهايِ انديشهاش را با نوشته هايِِ فيلسوفانِ غربي به محك آزمايش ميگذارد، اما بر اين باور است كه اين آغازي است كه با هيچكدام از آن انديشهها همسنخي ندارد. اقبال در بزنگاهِ زمانياي پا به ميدان گذاشت كه رگههاي بيدارگري مسلمانان پيدا شده بود و با الگو قرار دادن سيدجمال الدين اسدآبادي درپي وحدت دوباره مسلمانان بوده است؛ وحدتي نه زيرِ پرچمِ خلافت، كه در ميدان قانون اسلاميِ مبتني بر اجتهاد به وجود آيد. اقبال با ردِ فلسفه يوناني و انديشههاي ناكارآمدِ انديشمندانِ مسلمانانِ سدههاي پيشين، «فلسفه خودي» را مطرح كرد، فلسفهاي كه به زعم او نه تنها روش هستي شناسانه، آينهاي است كه ميبايست هستي در آن پيدا شود
عنوان نشريه :
پژوهش هاي سياسي و بين المللي