عنوان مقاله :
عوامل موثر بر فاصله ازدواج تا تولد اولين فرزند در شهر تهران با استفاده از مدل هاي سابقه رخداد وقايع
عنوان به زبان ديگر :
Determinants of First Birth-interval in Tehran Using Event History Models
پديد آورندگان :
رازقي نصرآباد, حجيهبيبي مؤسسه مطالعات و مديريت جامع و تخصصي جمعيت كشور , حسيني چاوشي, ميمنت دانشگاه ملبورن استراليا , عباسي شوازي, محمدجلال دانشگاه تهران
كليدواژه :
تاخير فرزندآوري , باروري و تولد اول , ازدواج و تابع بقاء , شكنندگي , مدل هاي سابقه رخداد وقايع
چكيده فارسي :
يكي از عوامل اساسي كاهش باروري به سطح پايين و بسيار پايين، تاخير در ازدواج و فرزندآوري است. هدف اساسي اين مقاله، بررسي عوامل موثر بر فاصله بين ازدواج تا تولد اولين فرزند در شهر تهران با استفاده از مدل هاي سابقه رخداد وقايع است. حجم نمونه، 456 زن ازدواج كرده 49-15 ساله شهر تهران است. به منظور برآورد فاصله بين ازدواج تا تولد اول، از روش كاپلان ماير و براي شناسايي عوامل موثر بر آن، از مدل بقاي لوگ لوجستيك با شكنندگي مشترك گاما استفاده شده است. نتايج نشان مي دهد، ميانه فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول، 33 ماه است. تاخير در انتقال به مادري، از ويژگي هاي كوهورت هاي ازدواجي اخير است. فاصله تولد اول براي زنان با تحصيلات ديپلم و كمتر (0/756=TR) نسبت به تحصيلات دانشگاهي، كوتاه تر است. زناني كه در سن بالاتري ازدواج كرده اند، در فاصله كوتاه تري، فرزند اول خود را به دنيا آورده اند. زنان شاغل در فاصله طولاني تري فرزند اول خود را به دنيا آورده اند 1/301=TR). به طور كلي زمان بندي مواليد، با ساير حوزه هاي زندگي از جمله وضعيت شغلي و تحصيلي زنان پيوند دارد. ايجاد زمينه اي براي هماهنگي بين اشتغال، تحصيل و فرزندآوري تاثير عمده اي در برنامه ريزي صحيح براي طرح هاي افزايش جمعيت و تسهيل ايده آل هاي باروري زوجين خواهد داشت.
چكيده لاتين :
Postponement of childbearing is one of the main factors in reducing fertility to low and very low levels. This paper aimed to determine the effective factors on first birth interval in Tehran using event history models. The sample comprised of 456 married women aged 15-49 years old in Tehran city. The Kaplan-Meier test was used to estimate the first birth interval. The gamma shared frailty distributions with log logistic model was employed to analyze its determinants. The results showed the median first birth interval to be 33 months. Postponement of childbearing was a feature of recent marital cohorts. First birth interval was shorter for women with a diploma and less (TR= 0.746) than for women with a college education. Employed women gave birth to their first child longer than other women (TR= 1.31). Women who married at an older age gave birth to their first child in a shorter interval compared to younger women. In general, birth timing is related to other areas of life, including women's employment and educational status. Creating a platform for coordination between employment, education, and childbearing will have a major impact on pro-natalist programs and facilitating couples' fertility ideals.
عنوان نشريه :
دوفصلنامه ايراني مطالعات جمعيتي