عنوان مقاله :
بررسي آراي انتقادي به نظريه«پايان تاريخ»فرانسيس فوكوياما
پديد آورندگان :
مهاجر شيخي، امين دانشگاه آزاد اسلامي، واحد زاهدان - گروه علوم سياسي، سيستان و بلوچستان , دبيري مهر، امير دانشگاه آزاد اسلامي، واحد زاهدان - گروه علوم سياسي، سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
فرانسيس فوكوياما , نظريه پايان تاريخ , ليبرال دموكراسي , سرمايهداري , رژيمهاي اقتدارگرا
چكيده فارسي :
همزمان با پايان يافتن جنگ سرد و فروپاشي اردوگاه شرق، ايدئولوژي جديدي بايست شكل ميگرفت. از اينرو «فرانسيس فوكوياما» دانشمند آمريكايي ژاپنيتبار با گرفتن مفهوم تاريخ از هگل، سال 1989 مقالهاي تحت عنوان «پايان تاريخ» در نشريه «نشنال اينترست»[3] به چاپ رساند و پايان قرن بيستم را پايان تاريخ نام نهاد و اعلام كرد كه با پيروزي ليبرال دموكراسي بر رقباي ايدئولوژيك خود، بشريت به آخرين شكل حكومت بشري و پايان تاريخ رسيده است.
در اين مقاله پس از معرفي نظريه «پايان تاريخ»، مهمترين آراي انتقادي به روش تبييني- توصيفي و با تأكيد بر منابع كتابخانهاي، اينترنتي مورد بررسي قرارگرفته و در پايان به اين نتيجه دست يافته كه برخلاف نظر فوكوياما، ليبرال دموكراسي پايان تاريخ نيست، بلكه اگر فرضاً بپذيريم كه در حال حاضر، ليبرال دموكراسي بهترين شيوه حكومتداري است، اين امر لزوماً به معني پايان تاريخ و آخرين شيوه حكومتداري بشري دانستن آن نميباشد زيرا احتمالاً با توجه به پيشرفت جوامع انساني و توسعه انديشه ورزي، بشر درآينده به اشكال بهتري از حكومتداري كه با فطرت انسان و عدالت سازگارتر باشد دست خواهد يافت. شايد علت طرح اين نظريه سرمستي ناشي از فروپاشي كمونيسم و خطاي محاسباتي فوكوياما در ناديده گرفتن ساير ايدئولوژيها به ويژه سوسيال دموكراسي به عنوان رقيب قدرتمند ليبرال دموكراسي و نوع نگاه ماترياليستي او به انسان است. نكته بسيار مهمي كه فوكوياما آن را ناديده گرفته اين است كه «دموكراسي را ميتوان در بستر غير از ليبراليسم نيز به دست آورد.»
عنوان نشريه :
پژوهش هاي سياسي و بين المللي