بررسي جامعه شناختي رابطه دانشگاه و صنعت

اگر از ديدگاه كاركردگرايي ساختي به جامعه نگاه كنيم، تمام جوامع انساني داراي نظام ها و خرده نظام هايي هستند كه براي رشد و ارتقاء سطح توسعه و پيشرفت خود؛ به بهره وري از اين خرده نظام هاي موجود نيازمندند. بي شك وجود تعادلي پويا در بين اين خرده نظام ها مي تواند عاملي مؤثر و حياتي براي توسعه و رشد هر جامعه اي محسوب شود. بدون شك نهادهاي دانشگاه و صنعت، دو نهاد بسيار مهم در توسعۀ جوامع جديد مي باشند. كشور ما يك جامعۀ درحال توسعه و به تعبيري درحال گذار است كه براي رسيدن به اهداف خود نيازمند رشد و توسعه اي متوازن و هماهنگ است تا به كمك آن بتواند سطح رفاه و زندگي بهتري را براي اعضاي خود فراهم كند. به همين علّت لازم است تا نهادهاي مختلف در يك جامعه از هماهنگي و ارتباطات زيادي برخوردار باشند تا جامعه بتواند به اهداف توسعه و رشد خود برسد. هدف اين پژوهش را مي توانيم مطالعه و شناخت روابط و تأثيرات متقابل نهادهاي دانشگاه و صنعت بدانيم و همچنين دريابيم كه چه عواملي باعث تقويت اين رابطه ميشود و چه عواملي ميتوانند مانعي بر سر راه اين رابطۀ متقابل باشند. در اين پژوهش سعي بر آن است تا با استفاده از داده هاي كتابخانه اي به جمع آوري اطلاعات بپردازيم. با استفاده از اين شيوه سعي ميشود تا به كمك داده ها و منابع موجود و همچنين پژوهش هاي انجام شده در اين زمينه ، به تجزيه و تحليل آنها پرداخته و نتايج آنها را در قالب پژوهشي جديد ارائه دهيم.